نهضتِ شهادت



دیدار نخست وزیر ارمنستان و هیئت همراه


بر خلاف میل آمریکا باید روابط مستحکم و دوستانه داشته باشیم


حضرت آیت الله ‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (چهارشنبه) در دیدار آقای نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان، ایران و ارمنستان را همسایگان خوب و برخوردار از ارتباطات تاریخی خواندند و با تأکید بر وم افزایش سطح همکاری‌های اقتصادی، خاطرنشان کردند: بر خلاف میل آمریکایی‌ها، روابط ایران و ارمنستان باید مستحکم، مستمر و دوستانه باشد.
حضرت آیت الله ‌ای با اشاره به روابط بسیار خوب ایرانیان با هموطنان ارمنی خود و همچنین فداکاری‌های آنان در دوران دفاع مقدس، گفتند: من به منازل این شهدا در تهران سرکشی کرده‌ام، چرا که ما شهدای ارمنیِ جنگ تحمیلی را همچون شهدای مسلمان، جزو افتخارات ایران می‌دانیم.
رهبر انقلاب اسلامی، دوستی و همکاری روزافزون را وظیفه و در جهت منافع مشترک ایران و ارمنستان دانستند و افزودند: البته آمریکایی‌ها کاملاً غیرقابل اعتماد و در همه جا به‌دنبال فتنه، فساد، اختلاف و جنگ هستند و با ارتباطات ایران و ارمنستان و منافع ملتها نیز مخالفند ولی ما در مقابل وظیفه داریم همکاری‌ها و ارتباطات خود را تقویت کنیم.
ایشان با یادآوری روابط گرم و صمیمی ایران و ارمنستان در طول تاریخ، افزودند: ایران و ارمنستان هیچ‌گاه با یکدیگر مشکلی نداشته‌اند و ما طبق تعالیم اسلامی خود را موظف به حسن رفتار با همسایگان می‌دانیم، البته مقام‌های آمریکا مثل جان بولتون هیچ فهمی از اینگونه مسائل و روابط انسانی ندارند.
حضرت آیت الله ‌ای، سطح همکاری‌های اقتصادی ایران و ارمنستان را بسیار کمتر از ظرفیت‌های دو کشور برشمردند و افزودند: مصوبات و توافق‌های انجام‌شده در جریان این سفر باید به‌طور جدی پیگیری و دنبال شود.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین حل موضوع قره‌باغ را در گرو استمرار مذاکرات میان مقام‌های ارمنستان و آذربایجان دانستند و آمادگی جمهوری اسلامی ایران را برای کمک به حل این مشکل اعلام کردند.
در این دیدار که آقای رئیس‌جمهور نیز حضور داشت، آقای پاشینیان نخست وزیر ارمنستان، گفت‌وگوها و توافق‌های انجام‌شده در سفر به تهران را سازنده و امیدبخش خواند و ابراز امیدواری کرد این توافق‌ها با جدیت و پشتکار طرفین عملی شود.
نخست وزیر ارمنستان، تاریخچه روابط دوستانه دو کشور را زمینه‌ای مفید برای گسترش روابط دانست و افزود: ارمنستان هرگز در هیچ اقدامی ضد ایران مشارکت نداشته و نخواهد داشت و ما ارتقاء روابط با ایران را به نفع مردم و کشور خود می‌دانیم.
آقای پاشینیان با ابراز خرسندی و تشکر از شرایط خوب زندگیِ جامعه ارمنی در ایران، خطاب به رهبر انقلاب اسلامی گفت: یقین دارم با تجربه بسیار زیاد و خوب جنابعالی و نقش مهم جمهوری اسلامی ایران در منطقه، همکاری‌های دو کشور بیش از پیش توسعه خواهد یافت.


دستاوردهای 40 سالگی

همزمان با چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، در حوزه اقتدار دفاعی دستاوردهای بسیاری را در کشور شاهد هستیم و با توجه به اینکه تحت شدیدترین تحریم‌های بین المللی قرار داشتیم اما موتور محرک علم و فناوری کشور از کار نیفتاده است.

به گزارش ایسنا، در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در خصوص دستاوردهای حوزه اقتدار دفاعی می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  • انقلاب اسلامی به نیروهای مسلح ایران عزت و کرامت داد و پس از ۲۰۰ سال تابعیت از ارتش‌های بیگانه، نیروهای مسلح ایران را مستقل کرد.
  • وابستگی نیروهای مسلح به اجانب در دوره پهلوی به وضعیتی بسیار شرم آور رسید و هر دو طرف قرارداد تسلیحاتی برای ایران، آمریکایی‌ها بودند. خودشان به عنوان مستشار سفارش سلاح می‌دادند و خودشان سلاح را می‌فروختند و خودشان کیفیت آن را تأیید می‌کردند.
  • بی‌اختیاری حکومت ایران نسبت به نیروهای مسلح خودش به حدی بود که محمدرضا پهلوی گاهی به مادر و همسر خودش از آمریکایی‌ها گله می‌کند که یگان‌هایی از ارتش ایران را بدون اطلاع و در کشورهای دیگر به کار گرفته‌اند این واقعیتی است که در کتاب خاطرات شاه و خاندانش آمده است.
  • امروزه استقلال دفاعی ایران در دکترین، استراتژی، آموزش‌ها، ساختارها و عدم وابستگی به پیمان‌های نظامی استکباری را هیچ کشوری به جز ابرقدرت‌های جهان ندارد و همه کشورهای دیگر در کلیه این شئون یا در بخش‌هایی از آن وابسته‌اند.
  • ظلم و بی‌تدبیری پادشاهان موجب شده بود در طول تاریخ نظام‌های شاهنشاهی در بسیاری از مواردی که ایران مورد هجوم گسترده‌ای واقع شده بود نیروهای مسلح با وجود تسلیحات و ساز و برگ وسیعی که در اختیار داشتند شکست می‌خوردند. شکست ارتش‌های شاهنشاهی در مقابل سپاه اسکندر، سپاه مغول، خلفای عرب و آخرین مورد آن اشغال کل خاک ایران توسط متفقین در زمان رضا شاه بدون شلیک یک گلوله بود.
  • مدیریت نظام‌های ظالمانه شاهنشاهی به گونه‌ای بود که در ۲۰۰ سال گذشته هر بار ایران مورد تهاجم دول بیگانه قرار گرفت، بخشی از ایران تجزیه شده و به تاراج رفت و ظرف چند قرن اخیر مساحت ایران از ۳.۷ میلیون کیلومتر مربع به ۱.۷ کاهش یافت و ایالت‌های مختلفی از ایران جدا و به کشور همسایه واگذار یا کشور مستقلی تبدیل شد. آخرین آنها جدا شدن استان چهاردهم ایران و تبدیل آن به کشور بحرین در دوره‌ی محمد رضا پهلوی بود.
  • در زمان طاغوت نیروهای مسلح ایران در خدمت ارتش‌های م آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی و دولت‌های مستبدی مانند اتیوپی بودند و برای سرکوب ملت‌های مظلوم و آزادیخواه مانند ویتنام, عمان، فلسطین و اتیوپی به کار گرفته می‌شدند که موجب ننگ برای ملت ایران بود امّا امروز افتخار داریم قدرت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در دفاع از مظلومان و ایستادگی در برابر مستکبران به کار گرفته می‌شود که افتخار ملت ایران است.
  • تاریخ دفاعی گذشته مملو از ات به دیگران و حمایت از ظالمان است امّا پس از انقلاب اسلامی نیروهای مسلح ایران مفتخرند که بر خلاف رژیم گذشته که هواپیماهای جنگی ایران و نیروهای رزمنده را برای سرکوب انقلابیون و مستضعفان بپا خواسته در ظفار و ویتنام و اتیوپی می‌فرستاد، مستشاران خود را برای یاری مظلومان و ایستادگی در مقابل ظالمان اعزام می‌کنند.
  • رهایی نیروهای مسلح از سلطه شاهان و بیگانگان و پیوند آنها با ولایت، چنان عزت و اقتداری به نیروهای مسلح ایران بخشید که آنها را به نیروی شکست ناپذیر بدل کرد و برای اولین بار در قرون اخیر تهاجم دشمنان با پشتیبانی همه قدرت‌های جهان بدون جدا شدن حتی یک وجب از خاک ایران به شکست انجامید.
  • پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حادثه‌ای کاملاً استثنایی دشمن با حمایت همه کشورهای سلطه‌گر جهان، به ایران حمله کرد و استکبار غرب و شرق که درگیری‌های زیادی با هم داشتند بر سر نابودی ایران از طریق نظامی، هم قسم شدند امّا نیروهای مسلح ایران در پرتو انقلاب اسلامی متصل به نیروی لایزل الهی و مستظهر به حمایت بی پایان مردمی، همه ابرقدرت‌ها را یکجا شکست دادند و حتی در مقابله با ناوگان دریایی آمریکا به بازدارندگی رسیدند.
  • پیروزی‌های درخشان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس و در رویارویی با ناوگان‌های م آمریکا و انگلیس و توانمندی آنها در برقراری امنیت داخلی، نیروهای مسلح ایران را به قوایی الهام بخش برای تمام آزادی‌خواهان جهان تبدیل کرده است.
  • حزب الله لبنان، نیروهای جهادی فلسطین، ارتش مردمی سوریه، حشدالشعبی عراق، انصارالله یمن با الهام از تفکر، راهبردها، سازماندهی و تاکتیک‌های نیروهای مقاومت بسیج، افسانه شکست ناپذیری آمریکا و رژیم صهیونیستی را باطل کردند و بزرگترین حماسه‌های افتخارآمیز را برای کشورهایشان آفریده‌اند.
  • مکتبی بودن و مردمی بودن نیروهای مسلح جمهوری اسلامی آنها را به نیروی شکست ناپذیری تبدیل کرده است و مشارکت ایثارگرانه مردم در دفاع از جمهوری اسلامی ایران، در جهان بی نظیر است.
  • پس از پیروزی انقلاب اسلامی مشارکت داوطلبانه مردمی در قالب بسیج، الگوی بی نظیر دفاعی را در ایران شکل داد. الگویی که مشارکت عاشقانه مردم از خط مقدم نبرد تا عمق پشتیبانی‌ها را تضمین می‌کند.
  • نیروهای مردمی بسیج نه تنها افتخار آمیزترین نیروهای خط شکن در قدرت دفاعی هستند بلکه از تمام شئون دفاع؛ از اطلاعات تا اورژانس در بهداشت و درمان و مهندسی و تأمین آذوقه، تسلیحات و تجهیزات را بر عهده دارند.
  • حضور نیروهای بسیج مردمی مدافع انقلاب اسلامی در تمامی گستره‌ جغرافیای کشور امکان هر گونه نفوذ یگان‌های رزمی دشمن را به صفر رسانده است.
  • دفاع مردمی و همه جانبه نیروهای مسلح جم ایران در برابر گسترده‌ترین توطئه‌های استکباری برای ناامن سازی ایران در سال‌های اولیه انقلاب اسلامی، الگوی جدیدی از عملیات دفاع داخلی را به نمایش گذاشتند که در جهان بی نظیر است. الگویی که در آن بدون درهم کوبیدن شهرها و روستاها و بدون وارد شدن تلفات به غیر نظامیان که ضد انقلاب آنها را سنگر خود کرده بود، ضد انقلاب را با شیوه‌های انسانی و با ساختارهای مردمی و متکی به قدرت مردم درهم کوبید و امنیت مردمی پایدار را در دوردست‌ترین مناطق مرزی‌کشور برقرار کرد.
  • اندیشه خودکفایی نیروهای مسلح در سال ۵۸ با الهام از هدایت‌های امام خمینی (ره) و با دستور مستقیم حضرت آیت الله ‌ای که نماینده امام در ارتش بودند شکل گرفت و شجره طیبه‌ای از دانش، فناوری و صنعت را شکل داد که امروز به درختی تناور و پر از ثمرات افتخار آمیز تبدیل شده است.
  • تنوع تسلیحات بومی در ساختار قدرت جمهوری اسلامی ایران به جز چند ابرقدرت در جهان نظیری ندارد، پیچیده‌ترین تسلیحات را از زیر دریا تا مافوق جو می‌سازیم.
  • در پرتو انقلاب اسلامی صنعت تسلیحات ایران که جز ساخت چند نوع مهمات و مونتاژ یک مدل تفنگ قابلیتی نداشت امروز انواع سلاح‌های سبک، خمپاره اندازها، توپ‌ها، موشک‌های ضد زره، موشک‌های کروز و بالستیک زمین به زمین، سامانه‌های پدافند هوایی، سامانه‌های موشکی ساحل به دریا و دریا به دریا شناورهای فوق مدرن، قایق‌های تندرو فوق مدرن تا ناوهای جنگی بزرگ، هواناوها و زیردریایی‌ها، انواع تانک و نفربر، وسایل مخابراتی و بی سیم و تجهیزات جنگ الکترونیک را از طراحی اولیه تا ساخت و تحویل و بهره برداری، در داخل ایران انجام می‌دهند.
  • پیچیده‌ترین و دقیق‌ترین سامانه‌های تسلیحات یعنی سامانه‌های پدافند هوایی شامل رادارهای اخطار اولیه، رادارهای تعقیب و هدایت، موشک‌ها، سامانه‌های فرماندهی و کنترل، سیکرها، توپ‌ها و… در تمام سطوح بردهای کوتاه، متوسط و بلند در داخل کشور ساخته می‌شود. سامانه‌هایی که کوچک‌ترین هواپیماهای جنگی در فاصله ۲۰۰ کیلومتری آشکار سازی می‌کند و در برد سلاح، تحت تعقیب قرار می‌دهد و جنگنده‌ای را که در محیط سه بعدی با سرعت مافوق صوت در حال جابجایی است منهدم می‌کند.
  • پس از انقلاب اسلامی کشورهای سازنده تسلیحات ابتدا فروش سلاح به ایران را تحریم کردند، شروع به ساخت سلاح کردیم، فروش قطعات و زیر سامانه‌هایی را که در تسلیحات استفاده می‌شد به ایران تحریم کردند، زیر سامانه‌ها را ساختیم از سال ۸۰ حتی فروش مواد اولیه پیشرفته‌ای که می‌توانست کاربرد تسلیحاتی داشته باشد را تحریم کردند عمق ساخت را به مواد اولیه رساندیم.
  • تبدیل کردن تحریم‌ها به فرصت موجب شد امروز پیشرفته‌ترین مواد و انواع کامپوزیت‌ها و سوپر آلیاژها در داخل کشور تولید شود.
  • دقیق‌ترین حسگرها و سامانه‌های ناوبری، سریع‌ترین پردازشگرها و کامپیوترهای پرواز موشک‌ها، پهپادها و جنگنده‌ها در درون ایران طراحی و ساخته می‌شود.
  • پشتوانه الهی، مدیریت و فرماندهی بی نظیر ولایت فقیه، تنیدگی نیروهای مسلح و مردم، تفکر شهادت طلبانه و تسلیم ناپذیر حسینی، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را بدون داشتن تسلیحات اتمی به قدرت بازدارنده در مقابل قدرت‌های استکباری تبدیل کرده است.
  • بر خلاف تبلیغات دشمن پیشرفت‌های شگرف منابع تسلیحاتی نه متکی به هزینه‌های گزاف بلکه مرهون عشق و ایثار نیروهای مؤمن و انقلابی و توانایی مدیریت نیروهای مسلح در بهره گیری از ظرفیت دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی کشور و بیش از همه هدایت‌های هوشمندانه و اصرار رهبری انقلاب اسلامی در بومی سازی تسلیحات است.
  • خصوصیات معنوی اختصاصی فرهنگ دفاعی منحصر به فرد جمهوری اسلامی ایران، نیروهای مسلح ما را از همه جهان متمایز کرده است تکلیف گرایی، شهادت طلبی، توکل بر خدا، انس با زیارت و دعا در سنگرهای رزم، پایبندی به احکام عبادی در سخت‌ترین شرایط جنگی، اقتداری توصیف نشدنی برای نیروهای مسلح فراهم آورده است این فرهنگ غنی است که موجب شده با وجود تهاجم فرهنگی سنگین، جوانان فراوانی برای اعزام به جبهه مقاومت لحظه شماری می‌کنند.
  • دو عنصر تکیه به قدرت خدا و فرماندهی ولایت از یک سو و اعتماد به جوانان و قرار دادن آنها در حساس‌ترین مسئولیت‌های نظامی از سوی دیگر با نشاط‌ترین و منعطف‌ترین نیروی نظامی جهان را به ملت ایران بخشیده است. ابتکارات غافلگیرکننده و نبرد نامتقارن محصول این دو خصوصیت پایان ناپذیر است.
  • رمز موفقیت نیروهای مسلح ما اعم از؛ منابع تسلیحاتی، مراکز تحقیقاتی و نیروها، تبدیل کردن تحریم‌ها به فرصت‌ها است. همین خصوصیت موجب شد نیروهای دفاعی کشور که از روز ۲۲ بهمن ۵۷ تحت شدیدترین تحریم‌های بین المللی قرار گرفتند، بخاطر شدت تحریم‌ها، به پیشروترین نهاد کشور در تولید علم و فناوری کالاهای صنعتی تبدیل شوند و موتور محرک علم و فناوری کشور باشند.
  • ارزش دادن به مجاهدان اسلام در مواضع و رفتار رهبری معظم انقلاب از آغاز تاکنون و تأسی مردم به این مرام در تکریم خانواده‌های شهدا و جانبازان و نهاد سازی‌های انقلابی که ابتکار منحصر بفرد جمهوری اسلامی است منزلت جهاد را در فرهنگ عمومی به بالاترین سطح خود برد و موجب قوام و استحکام نیروهای دفاعی کشور شد.
  • جمهوری اسلامی ایران بخاطر مردمی بودن دفاع، اتکاء به نیروی ایمان رزمندگان، پشتیبانی‌های مردمی رزمندگان، فرهنگ اسلامی صرفه جویی و قناعت، نیروهای دفاعی جهموری اسلامی ایران را یکی از کم هزینه‌ترین کشورها در بخش دفاع کرده است. بودجه دفاعی عربستان سعودی ۶۳.۷ میلیارد دلار است، حتی بودجه دفاعی کشورهای بسیار کم تهدید مانند آلمان ۴۵، ژاپن ۵۹ و کانادا ۱۴ میلیارد دلار است کشورهای بسیار کوچکی که در حد یک استان ایران هم محسوب نمی‌شوند مثل کره جنوبی که ۱۸ برابر کوچک‌تر از ایران است ۴۳ میلیارد دلار، امارات ۱۹ میلیارد دلار، رژیم صهیونیستی ۱۸، حتی عمان ۹.۱ میلیارد دلار است در حالی که بودجه دفاعی ایران با داشتن ۱۶ کشور همسایه در حساس‌ترین نقطه جغرافیایی جهان و با داشتن دشمنان ابرقدرتی چون آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی که دائماً ایران را تهدید کرده و می‌کنند، کمتر از ۷ میلیارد دلار است و تنها ۳ درصد از تولید ناخالص ملّی است.




همزمان با سالگرد ورود امام خمینی (ره) به ایران و آغاز ایام دهه‌ی فجر، خط حزب‌الله در سخن‌هفته این شماره خود یکی از درس‌های مهم مکتب امام را بررسی می‌کند. در بخشی از این متن چنین می‌خوانیم: بی‌اعتمادی به دشمن و در مقابل آن ایستادن، یکی از درس‌های عقلانیت مکتب امام خمینی(ره) است که در طول سال‌های بعد از انقلاب اسلامی، همواره آن را تجربه کرده‌ایم. امام به دشمن اعتماد نکرد. بعد از آنکه دشمن ملت ایران و دشمن این انقلاب را درست شناخت، در مقابل او مثل کوه ایستاد. آن کسانی که خیال کردند و خیال می‌کنند عقل اقتضاء می‌کند که انسان گاهی در مقابل دشمن کوتاه بیاید، امام درست نقطه‌ی مقابل این تصور حرکت کرد. عقلانیت امام و آن خرد پخته‌ی قوام‌یافته‌ی این مرد الهی، او را به این نتیجه رساند که در مقابل دشمن، کمترین انعطاف و کمترین عقب‌نشینی و کمترین نرمش، به پیشروی دشمن می‌انجامد. در میدان رویاروئی، دشمن از عقب‌نشینی طرف مقابل، دلش به رحم نمی‌آید. هر یک قدم عقب‌نشینی ملت مبارز در مقابل دشمنان، به معنای یک قدم جلو آمدن دشمن و مسلط شدن اوست. این، یکی از مظاهر عقلانیت امام بزرگوار بود. » ۱۴/۳/۹۰

*اسفندماه سال ۷۹، رهبر انقلاب به دانشگاه امیر کبیر رفته و در جمع دانشجویان حاضر شدند. در آن دیدار، رهبر انقلاب وظیفه‌ی آرمانی دانشگاه» را تولید علم» معرفی کرده و از آن روزها تا به امروز، ۱۸ سال می‌گذرد و حالا گفتمان تولید علم، به گفتمان عمومی مجامع علمی و دانشگاهی تبدیل شده است. در طول این سال‌ها پیشرفت‌های علمی ایران آنقدر زیاد و بی‌شمار است که پرداختن به همه‌ی آنها، نیازمند چندین جلد کتاب است. اطلاع‌نگاشت این هفته اما روایت رهبر انقلاب است از برخی از این رشدها و پیشرفت‌ها.
 
*سایر بخش‌های نشریه که خواندن آنها هم توصیه می‌شود بدین شرح است:
امام روح عزت را در این ملت زنده کرد/ بازخوانی تاریخی
آیا می‌توان با توجیهات دینی یا انقلابی مقابل قانون قرار گرفت؟ / پرسش و پاسخ
اگر از واژه‌های بیگانه وام بگیریم فضا آشفته خواهد شد / روش تحلیل ی
باید برای مردم خدمت بکنیم/ کلام امام
با این وسیله دل مردم را به سمت خود جذب کنید/ شرح حدیث
زهد از لذّات حلال هم مرتبه بالایی است/ درس اخلاق
تفاوت ما و مبارزین مارکسیستی/ خاطرات رهبری
زن در خانه مستخدم نیست / خانواده ایرانی
نیروهای جوان و مؤمن خواهند توانست معضلات اقتصادی را در کشور حل کنند/ حزب الله این است
اگر ت نبود، این انقلاب تا صد سال دیگر هم پیروز نمی‌شد/ عکس نوشت

*طبق رسم هفتگی خط حزب‌الله شماره ۱۷۰ هفته‌نامه نیز به ارواح طیبه "شهدای عملیات والفجر مقدماتی" تقدیم می‌شود .

*نسخه‌ی PDF نشریه در سه نسخه‌ی تابلوی اعلانات، A۴ جهت مطالعه وA۳ برای چاپ و تکثیر روی خروجی پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR  قرار گرفته و عموم امت حزب‌الله می‌توانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئت‌های مذهبی و پایگاه‌های بسیج توزیع کنند.

برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به

اینجا مراجعه کنید
نسخه‌ی تابلو اعلانات
|

دریافت "خط حزب‌الله" نسخه‌ی مطالعه |

دریافت نسخه‌ی چاپ
 


http://130.185.75.67/ndata/news/weekly/files/214/%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87%20%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%20%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87%20170.jpg


ورمقانی» در زمانی که پدرش عازم سفر حج بود نامه‌ای به دست او داد تا در مدینه آن را باز کند و در آن نوشته شده بود: پدر عزیزم دعا کنید خداوند سال ۷۵ را سال شهادت من قرار دهد اگر دعا نکنید مدیون هستید امام و رهبر عزیز و شهدا را فراموش نکنید، التماس دعا» و دقیقاً یک ماه پس از بازگشت پدر شهید از خانه خدا، سردار حاج هوشنگ ورمقانی به شهادت رسید .
زمان تقریبی مطالعه : 5 دقیقه

 سردار هوشنگ ورمقانی

سردار هوشنگ ورمقانی، فرمانده قرارگاه استانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کردستان در سال ۱۳۳۸ در روستای ورمقان» از توابع شهرستان سنقر دیده به جهان گشود و تا پایان تحصیلات مقطع متوسطه در این شهرستان زندگی کرد .

وی در اوایل سال ۱۳۵۸ برای خدمت بهتر به قشر ضعیف و آسیب‌پذیر مناطق روستایی و محروم کردستان در جهاد سازندگی شهرستان قروه مشغول به خدمت شد و خدمت مقدس سربازی خود را هم در لشکر ۲۸ پیاده کردستان گذراند و در این مدت به خاطر ایثار و شجاعتی که در راه مبارزه با گروهک‌های ضد انقلاب از خود نشان داد، موفق به دریافت مدال رشادت و لیاقت از دست فرمانده وقت لشکر شد .

ورمقانی با داشتن بصیرت و آگاهی کامل از وضعیت بحرانی استان کردستان و حس هم نوع دوستی در آن روزهای سال ۱۳۶۰ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان قروه درآمد و در همان آغاز ورود به عنوان فرمانده گردان ویژه نیروهای اعزامی از شهرستان قروه در نبرد با رژیم بعث عراق، بخشی از جبهه قصر شیرین را تحویل گرفت .

وی مدتی نیز به عنوان مسئول گزینش سپاه شهرستان قروه منصوب شد که در جذب جوانان این شهرستان به نهاد مردمی سپاه خدمات ارزنده‌ای به مردم منطقه ارائه کرد و پس از آن فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخش دهگلان را بر عهده گرفت که مردم منطقه هنوز هم از خدمات ارزنده آن فرزند برومند کردستان در این منطقه به نیکی یاد می‌کنند.ورمقانی در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه فرزند پسر و یک فرزند دختر است که فرزندان ایشان نیز در تداوم راه پدر بزرگوارشان و ارتباط صمیمی و خدمت به جامعه، الگو هستند .

سردار دلاور کردستان با صداقت و جلب اعتماد مردم منطقه در سال‌های ۶۱ الی ۶۳ بیش از ۱۰۰ روستای منطقه را پاکسازی کرد و امنیت منطقه را به وسیله خود مردم و ایجاد پایگاه‌های مردمی برقرار کرد که این اقدام وی مورد تقدیر فرماندهان وقت سپاه قرار گرفت .

وی در سال ۱۳۶۴ بنا به درخواست فرمانده تیپ بیت‌المقدس به آن یگان مأموریت یافت و تا پایان جنگ تحمیلی به عنوان جانشین ستاد و فرمانده پایگاه این تیپ در جبهه‌های جنوب و جزیره مجنون در کمال خلوص و شجاعت به مبارزه پرداخت که یادآوری ویژگی‌های شخصیتی ایشان از زبان تعدادی از ون اهل سنت کردستان که در این دوران همرزم شهید بودند، شنیدنی است .

ورمقانی در سال ۱۳۶۸ برای گذراندن دوره دافوس به دانشگاه امام حسین(ع) در تهران رفت که در آن دوره هم به عنوان دانشجوی ممتاز انتخاب شد. وی هیچ‌گاه وارد دسته بندی‌های ی نشد و در سال ۱۳۷۱ به سمت مسئول بازرسی و فرمانده یگان ویژه قرارگاه استانی شهید شهرامفر منصوب شد و در سال ۱۳۷۳ به‌عنوان پاسدار شایسته و در سال ۱۳۷۴ به‌عنوان پاسدار نمونه نیروی زمینی سپاه معرفی شد .

ورمقانی که برای برقراری امنیت در منطقه شب و روز نداشت و مردم این خطه از سرزمین نیز، هیچ‌وقت تلاش‌های این سردار بی‌ریا را فراموش نخواهند کرد، غروب جمعه اول تیرماه سال ۷۵ در محور قهرآباد سقز در کمین نیروهای ضد انقلاب می‌افتد و پس از ۲ ساعت مبارزه شجاعانه، به همراه یکی از همرزمانش به فیض عظیم شهادت نائل می‌شود تا نام او برای همیشه، تاریخ افتخاری برای مردم مظلوم کردستان شود .

اما مظلومیت شهدای کردستان تنها به سال‌های دفاع و مقدس محدود نشد و این مظلومیت با ناشناخته ماندن این شهدا همچنان ادامه دارد و یکی از مظلوم‌ترین این شهدای سرافراز، بدون تردید سردار بی‌ادعای کردستان شهید حاج هوشنگ ورمقانی» است .

هر چند خانواده و برخی از هم‌رزمان این فرزند دلاور کردستان در حد بضاعت و توانایی خود تلاش کرده‌اند تا گوشه‌هایی از زندگی و شیوه سلوکش را برای مردم بازگو کنند اما به راحتی می‌توان دریافت که این کارها هیچ‌گاه نتوانسته حق مطلب را درباره این سردار رشید سپاه اسلام ادا کند. همه کسانی که توفیق همراهی با شهید حاج هوشنگ ورمقانی را در جبهه داشته‌اند و تمامی کسانی که این شهید  را از نزدیک می‌شناسند بر این نکته اتفاق نظر دارند که سردار خوبی‌ها در بی‌ادعایی، بی‌ریایی و مردم‌داری سرآمد و یگانه زمان بود .

ماندگار شدن نام و یاد شهید حاج هوشنگ ورمقانی در میان عامه مردم کردستان از هر قشر و گرایشی و با هر دیدگاهی نشانه‌ای است از توفیق وی در مسیر الهی که در پیش گرفت و خداوند هم پاداش این بنده صالحش را با شهادت داد. هرچند با پایان یافتن جنگ بسیاری از درهای باغ شهادت بسته شد اما این درها برای آنهایی که شور شهادت در سر دارند هیچ‌گاه بسته نمی‌شود ولو اینکه این شهادت با دعای پدر در سفر حج برای فرزند رقم بخورد.

سردار شهید حاج هوشنگ ورمقانی مأموریت دنیای خود را در سال ۷۵ تمام شده می‌بیند، جنگ هم تمام شده است، پدر شهید ورمقانی عازم زیارت خانه خداست که شهید نامه‌ای به دستش می‌دهد و از او می‌خواهد که نامه را در مدینه و در کنار مرقد مطهر پیامبر اسلام(ص) باز کند و حاجتش را از خداوند طلب کند .

شهید ورمقانی در آن نامه نوشته بود: پدر عزیزم دعا کنید خداوند سال ۷۵ را سال شهادت من قرار دهد اگر دعا نکنید مدیون هستید امام و رهبر عزیز و شهدا را فراموش نکنید التماس دعا» و دقیقاً یک ماه پس از بازگشت پدر شهید از خانه خدا، سردار حاج هوشنگ ورمقانی به کمین بیش از هفتاد نفر از گروهک‌های ضد انقلاب می‌افتد و در یک درگیری شجاعانه و نبرد مردانه از خاکیان جدا می‌شود و به افلاکیان می‌پیوندد .

می‌خواهم کسی مرا نشناسد تا آسوده تر باشم!.




پرستار در حالی که اشک پهنه صورتش را پوشانده بود، می‌گفت: چند دقیقه پیش، این مجروح عملیات، زیر لب چیزی زمزمه می‌کرد و من به گمان شنیدن درخواستش، گوشم را نزدیکتر بردم، اما او زیارت عاشورا زمزمه می‌کرد و طلبی نداشت./ لحظاتی بعد، وقتی به او و نجوایش خیره شده بودم، اندکی از تخت جدا شد و با صدای بلند فریاد می‌زد: دیدمش! دیدمش! و بعد آرام بر تخت افتاد و.

 شهید سعید» است و شهادت سعادت»

پرستار به چشم های سعید» زل زده بود و گریه می‌کرد.

دیگری در گوشه اتاق با صدای بلند ضجه می‌زد.

بسیجی رزمنده آرام گشته و زمزمه او تمام شده بود و پرستاران مبهوت صحنه‌ای غریب با آشنایی سعید!.

شهید سعید سعاده

ساعاتی پیش که عملیات کربلای 4 بسیاری از یاران را آسمانی کرده بود، سعید» بین آسمان و زمین در انتظار پرواز بود، اما اکنون او» به اوج آسمان رسیده بود. .

پرستار در حالی که اشک پهنه صورتش را پوشانده بود، می‌گفت: چند دقیقه پیش، این مجروح عملیات، زیر لب چیزی زمزمه می‌کرد و من به گمان شنیدن درخواستش، گوشم را نزدیکتر بردم، اما او زیارت عاشورا زمزمه می‌کرد و طلبی نداشت.

 

لحظاتی بعد وقتی به او و نجوایش خیره شده بودم، اندکی از تخت جدا شد و با صدای بلند فریاد می‌زد: دیدمش! دیدمش! و بعد آرام بر تخت افتاد و. .

او چه دید و چه شنید و به کجا رسید و با کدامین لبخند آشنا شده بود؛ نمی‌دانیم!.

اما پزشکان بیمارستان نیز، آن روز در کنار تخت بر این بسیجی شهید سعید گریستند و غبطه خوردند!.

دوستی می‌گوید: بارها شاهد بودم، سعید» پول توجیبی خود را به روضه خوان حرم مطهر حضرت محمد بن موسی الکاظم (ع) دزفول می‌داد و خودش پای روضه اش می‌نشست و گریه می‌کرد.

هر چند رزمندگان گردان های بلال و عمار سازماندهی می‌شدند، روزی از او پرسیدم: سعید! چرا در تیپ امام حسن مجتبی (ع) بهبهان می‌رزمی، پاسخش این بود: می‌خواهم کسی مرا نشناسد تا آسوده تر باشم. .

شهید سعید سعاده

در عملیات خیبر که مجروح شیمیایی می‌شود و پس از مداوا دوباره به خط برمی‌گردد، می‌گوید: افتخار من و عشقی که به جبهه داشتم زیاد بود و خیلی دوست داشتم که در این جنگ من هم سهمی داشته باشم و به این دلیل به جبهه آمدم و در عملیات خیبر که با رمز یا رسول الله بود، شرکت کردم و در همین عملیات هم بر اثر بمب شیمیایی مجروح و چند روزی در بیمارستان گلستان اهواز بستری شده بودم تا اینکه از آنجا بیرون آمدم و دوباره به خط برگشتم و در عملیات شرکت کردم.»

 

علاقه عجیبی به ذکر مصیبت اباعبدالله (ع) داشت. او در آخرین وصایایش می‌نویسد: سلام مرا به امام حسین برسانید و بگویید که مدتها در انتظارت نشسته بودم، ولی چه فایده که سعادت آنچنانی نداشتم.».

و شاید در لحظات پایانی عمر به آرزوی خویش رسید که در وصیتنامه اش آرزو کرده بود: و اما ای سالار شهیدان امام حسین جداً خیلی مشتاق و عاشق بودم که به زیارت قبر شش گوشه‌ات بیایم و خاک کربلا را مرهم دردهایم کنم، اما پروردگار مرا پیش خود فراخواند و امیدوارم که در آخرین لحظات عمرم، رویت را ببینم؛ آقا جان، میان ما و خدا شفیع باش.»

شهید سعید سعاده

و عجیب! آخرین تقاضایش در وصیتش: اگر کسی می بایستی پولی به من بدهد، در روزهای پنجشنبه آنها را به چند نفر بدهد و برایم مصیبت اباعبدالله الحسین (ع) بخوانند، چون در مدت کوتاه زندگی ام از این مصیبت خوشم می آمد.»

بسیجی شهید سعید سعاده» در حماسه غریب کربلای 4 در بامداد 4 /10 /65 مظلومانه بالش شکست و ساعاتی بعد با نجوای زیارت عاشورا همنشین یاران آسمانی اش شد. .

دوستانش در مسجد امام حسن عسکری (ع) و همکلاسی‌هایش در کلاس اول رشته علوم تجربی دبیرستان آیت الله طالقانی در پارچه نوشته هایی، با خط درشت نوشتند: شهید سعید است؛ شهادت سعادت».

 

منبع : تابناک

تنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان


چهار منطقه شلمچه، ابوالخصیب، مقابل ام‌الرصاص و جزیره مینو برای انجام یک عملیات بزرگ انتخاب شد. غواص‌های خودی ساعاتی قبل عملیات به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن کاملا آماده و هوشیار بودند.

  • ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۱:۱۰ 
  • فرهنگی 

  • فرهنگ حماسه و مقاومت

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، چند روزی بیشتر از دومین سالگرد انتشار خبر کشف پیکرهای مطهر شهدای غواصی که با دستان بسته در یک گور دسته جمعی پیدا شدند، نمی‌گذرد که خبر از پیدا شدن تعدادی دیگر از شهدای غواص همان عملیات کربلای 4 با دستان بسته اعلام شده است. سردار سید محمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در این باره عنوان کرد: پیکر پاک 130 شهید تازه تفحص شده چهارم خرداد از عراق وارد کشور می‌شود. پیکر پاک این شهدا در استان‌های بصره، الاماره و شهر کوت عراق طی یک ماه گذشته در عملیات‌های تفحص گروه جستجوی مفقودین پیدا شده است.  18 نفر از این شهدا از شهدای غواص عملیات کربلای 4 هستند که در جزیره ام‌الرصاص با دست‌های بسته پیدا شده‌اند.»

پیدا شدن این شهدا بهانه‌ای شد که بار دیگر حماسه‌های این شهدا مرور شده و به خاطر بیاوریم بازگشت استخوان‌های این شهدا بعد از گذشت 30 سال از شهادتشان در دو سال گذشته چه اثراتی میان مردم گذاشت و بعد از سه دهه گمنامی دوباره چه حماسه‌هایی در پایتخت آفریدند.

حماسه کربلای 4 چه بود؟

چهار منطقه شلمچه، ابوالخصیب، مقابل ام‌الرصاص و جزیره مینو برای انجام این عملیات بزرگ انتخاب شد. غواص‌های خودی ساعاتی قبل عملیات به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن که کاملا آماده و هوشیار بودند ضمن پرتاب منور، با تیربار و خمپاره به طرف نیروهای ایرانی شلیک می‌کردند. در مجموع، عملیات خارج از کنترل و هدایت فرماندهی قرار گرفته بود و قبل از هر دستوری یگان‌ها با توجه به نوع وضعیت و هوشیاری و عکس‌العمل دشمن به محض رسیدن به ساحل، درگیری را آغاز می‌کردند. در این حال، رمز عملیات کربلای 4 اعلام شد و نیروهای عمل‌کننده فقط توانستند در جزایر سهیل، قطعه، ام الرصاص، ام البابی و بلجانیه نفوذ کنند. در مقابل، نیروهای دشمن با پرتاب پی در پی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض(عقبه برخی از یگان‌ها) و همچنین اجرای آتش موثر روی رودخانه اروند، عملا سازمان غواص‌ها و نیروهای موج دوم و سوم را به هم زد.

یکی از مناطق حساس عملیات، جزیره ام‌الرصاص و نوک بوارین بود که به رغم تلاش بسیاری که برای تصرف آن انجام شد، به خاطر هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت. دشمن با شلیک پرحجم تیربار روی آب، از عبور نیروها از تنگه ام الرصاص – بوارین جلوگیری کرد. به خاطر حساسیتی که دشمن نسبت به ام‌الرصاص داشت، در پدافند آن از 9 رده مانع طبیعی و مصنوعی بهره می‌برد، به طوری که هرگاه از هر خط عقب رانده می‌شد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف و تسلط داشت، مقاومت می‌کرد. در نهایت به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد.

عملیات کربلای4 هیچگاه مظلومیت و شجاعت رزمندگان را فراموش نمی‌کند. عملیاتی که رادارهای آمریکائی به جبران قضیه مک فارلین، تمام جزئیات عملیات را به عراقی‌ها داده بودند. رمز عملیات یا محمد(ص) بود که ساعت 22:45 روز سوم دیماه سال 65 اعلام شد. مظلومیت شهدای عملیات کربلای چهار تداعی کننده غربت و مظلومیت اباعبدالله‌الحسین(ع) و یاران باوفایش در روز عاشورا است.

جزیره ام الرصاص کجاست؟

جزیره ام الرصاص یکی از جزایر اروند رود است که شاهد چندین عملیات بزرگ در طول سال‌های جنگ تحمیلی بوده است. این جزیره که به عنوان یکی از جزایر استراتژیک عراق، همواره جزو برخی محورهای عملیاتی رزمندگان دفاع مقدس قرار می‌گرفته، شاهد شهادت بسیاری از رزمندگان بوده است. عملیات کربلای4 ، عملیات والفجر8 و تک ایذایی والفجر8 در منطقه ام الرصاص به عنوان بخشی از عملیات‌های آبی-خاکی جنگ، مورد توجه بوده و ام الرصاص را نیز درگیر کرده است. شهدای زیادی از عملیات دو روزه کربلای 4 تا عملیات 75 روزه والفجر8 به عنوان طولانی‌ترین عملیات هشت سال جنگ تحمیلی در این جزیره به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) اقتدا کردند و آسمانی شدند و پیکرهای مطهر برخی از آن‌ها به خاطر شرایط منطقه و درگیری شدید آنجا باقی مانده و نیروهای خودی نتوانستند آن‌ها را بازگردانند. نام این شهدا سال‌ها در شمار شهدای مفقودالاثر جای گرفت.

خبری که سرآغاز یک موج مردمی شد

28 اردیبهشت ماه سال 94 در مراسم ورود پیکر شهدای تازه تفحص شده به کشور بود که یک خبر از شهدا، بمب خبری بزرگی ایجاد کرد و منشأ یک تحول و آگاهی عظیم در میان مردم شد. خبر این بود: کشف پیکر مطهر 175 شهید غواص دفاع مقدس با دستان بسته»  این شهدا که جمعی از غواصان و خط‌شکنان شهید عملیات کربلای4 بودند در دی ماه سال 65 در جریان عملیات کربلای4 که طرح آن توسط آواکس‌های آمریکایی لو رفته بود، خط عملیاتی اروند را شکستند و حتی از جزیره ام‌الرصاص هم عبور کردند. طبق شواهد موجود، این رزمندگان در حالی که بیشتر آن‌ها مجروح بودند، جلوتر از خط مقدم به اسارت دشمن درآمدند و پیکرشان با دست‌ها و بعضاً با پاهای بسته شده در یک گور دسته‌جمعی دفن شده بود و پیکر مطهر آنان بعد از 30 سال توسط تیم تفحص پیکر مطهر شهدا کشف شد. نقطه‌ای که شهدا در آن پیدا شدند، 15 کیلومتر جلوتر از خط مقدم یعنی ابوفلوس در منطقه ابوالخصیب عراق بود.

خبر ورود این پیکرهای مطهر به کشور بعد از گذشت 29 سال از شهادتشان سرآغاز یک موج بود. یک موج مردمی سرشار از عواطف و احساساتی پاک نسبت به شهدای هشت سال دفاع مقدس. روز بعد تیتر غواصان شهید برجسته‌تر از سایر تیترها در سایت‌ها و گروه‌های خبری درخشید. شاید پیدا شدن تعداد زیادی از شهدا با دستانی بسته آن هم کیلومترها جلوتر از خط مقدم عملیات، باعث جریحه دار شدن احساسات مردم غیور ایران شد. شاید هم کشف آن‌ها در گورهای دسته جمعی باعث قلیان احساسات پاک آنان شد. شاید هم حقیقت به اسارت گرفته شدن تعدادی از رزمندگان غیور این سرزمین ماجرای آن را دوباره بر سر زبان‌ها انداخت.  آنچه مهم است اینست که این ماجرا بار دیگر توانست مظلومیت شهدای هشت سال دفاع مقدس را به یاد مردمی آورد که شاید سال‌ها در میان روزمرگی‌های خود این واقعیت‌های جنگ را فراموش کرده بودند.

آغاز سوالات فراوان مردم از ماجرای کربلای4 و غرض ورزی رسانه‌های بیگانه

بمب خبری پیدا شدن استخوان‌هایی از پیکر 175 شهید خط شکن و غواص با دستان بسته یک تلنگر برای همه ایرانیان بود. و انتشار این خبر سرآغاز سوال‌های فراوان مردم از این ماجرا بود. کربلای4 چه بود و چگونه شکل گرفت؟ غواصان در خط مقدم جبهه‌ها چه می‌کردند؟ عراق چگونه با اسرای خط مقدم رفتار می‌کرد؟ چه تعداد غواص شهید از جنگ به جا مانده است؟ ابوفلوس کجاست؟ چه تعداد پیکر شهید ایرانی هنوز در عراق به جامانده است؟ پیکرهای شهدا چگونه کشف و شناسایی می‌شوند؟ و. و این سوال‌ها به شکل‌های مختلف تکرار شد و تکرار شد. پاسخ برخی از آنان به اتفاقات امروز رزمندگان تفحص مربوط می‌شود و پاسخ برخی دیگر در تاریخ جنگ وجود دارد. به همین دلیل اسناد، تحلیل‌ها و خاطرات جنگ از این مقطع تاریخی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. مردم به این مطالب رجوع و برش‌هایی از هشت سال دفاع مقدس را به طرق مختلف مرور کردند تا پاسخ پرسش‌های خود را بگیرند.

انتشار این خبر هر چند که از طرف عموم مردم واکنش‌های مثبت و اثرگذاری را در پی داشت که برخی حتی آن را کرامات شهدا بعد از گذشت 30 سال می‌نامند اما حاشیه‌ سازی برخی ناآگاهان در داخل و دشمنان در خارج کشور را نیز به دنبال داشت. کسانی که با توسل به ناموفق بودن عملیات کربلای4 یا آمار بالای شهدا سعی در عوام فریبی و زیر سوال بردن موفقیت‌های 8 سال دفاع مقدس را داشتند. در حالیکه تاثیرگذاری مردمی بازگشت شهدای غواص و خط شکن به کشور چیز دیگری می‌‌گفت. جوسازی و فرافکنی این رسانه‌های معاند نتوانست تصویر دروغین خود از حماسه این شهدا را بر باور مردم بنشاند. تا جایی که چند روز بعد از انتشار اخبار بازگشت غواصان به کشور، وقتی تصاویر پیکر مطهر غواص منصور مهدوی نیاکی که در کربلای 4 به شهادت رسیده است، منتشر شد، بازتاب متفاوتی را شاهد بودیم.

افشای جنایات 30 سال گذشته

سردارباقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح برای پاسخ به برخی ابهام‌ها و شبهات مطرح شده در مورد این شهدا،  17 خرداد ماه یک نشست خبری در معراج شهدا برگزار کرد و ناگفته‌هایی از عملیات تفحص این شهدا را عنوان کرد در این مراسم بود که طناب‌ها و سیم‌هایی که توسط آن‌ها دستان رزمندگان ایرانی بسته شده بود و در جریان تفحص به همراه استخوان‌های به جامانده کشف شده بود، در انظار عموم خبرنگاران قرار گرفت. در این نشست همچنین پیکر مطهر شهید غواص با دستان بسته که یکی از همین 175 پیکر کشف شده در گور دسته جمعی بود، قبل از آنکه هویتش کشف شود در معراج شهدا برای نخستین بار مقابل خبرنگاران قرار گرفت.

فیلم پیکر مطهر شهید غواص که مقابل دوربین‌های خبری قرار گرفت:

فیلم توضیحات سردار باقرزاده در مورد کشف پیکر مطهر 175 شهید غواص و خط شکن عملیات کربلای 4:

 

صحنه تکان دهنده رویت پیکر مطهر و کامل این شهید دفاع مقدس حرف‌ها و نقل‌های فراوانی را در رسانه‌های مختلف انعکاس یافت. پیکری با لباس غواصی که دستانش از جلو با سیم بسته شده است. این پیکر یکی از 175 شهید غواص و خط شکن عملیات کربلای 4 بود که در یک گور دسته جمعی در منطقه ابوفلوس تفحص شد. و در نشست مطبوعاتی سندی برای رسوایی جنایات صدام و رژیم بعث عراق به همراه دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا شد. بعد از گذشت حدود دو ماه از این اتفاق نادر رسانه‌ای، هویت پیکر مطهر او شناسایی شد. شهید منصور نیاکی یکی از شهدایی بود که سالم‌ترین پیکر را در میان این شهدا داشت. منصور مهدوی نیاکی» متولد سومین روز فروردین 1346 است در آمل است. این غواص شهید اعزامی از لشکر 25 کربلا بود و در جریان عملیات کربلای ‌4 در منطقه ام‌الرصاص، در چهارم دی‌ ماه 65 به شهادت رسید. اما بعد از انتشار تصاویر او دیگر واکنش خاصی علیه این جریان رسانه‌ای صورت نگرفت. زیرا تگذاران جریانات منفی در مورد کربلای 4 و موجودیت دفاع مقدس در دهه 60 با این جریانات خود به این نتیجه رسیدند که پرداختن به این موضوع فقط به افشای هر چه بیشتر چهره پلید صدام، رژیم بعثی، قدرت‌ها و رسانه‌هایی می‌پردازد که در دوران جنگ علیه ایران نقش آفرینی می‌کردند. کسانی که دستشان به خون این شهدا آلوده است. پس سکوت از جانب همین رسانه‌ها بهترین واکنش برای آن‌ها بود.

وداع بی نظیر پایتخت در 5 ساعت تشییع شهدا

روزها و ماه‌ها اخبار این شهدا دستمایه شاعران، نویسندگان، سینماگران، تمداران، تحلیلگران، خبرنگاران، گرافیست‌ها و به‌طور کلی عموم مردم شد تا وقایع 30 سال پیش را که منتهی به این جنایت بزرگ شده بود مرور کنند. صاحب نظران و تحلیل گران به روایت مستند و تاریخی از جنگ پرداختند و بسیاری از سوالات مردم پاسخ داده شد.

جمع کثیری از شهروندان تهرانی طاقت نیاوردند تا روز مشخص شدن هویت این شهدا صبر کنند. تقاضا کردند مراسمی جهت وداع با این شهدا برای عموم برگزار شود. قبل از مرحله شناسایی نهایی، مراسم تشییعی در تهران برگزار شد. مراسم روز سه‌شنبه 26 خرداد ماه 94 ساعت 4 بعد از ظهر از میدان بهارستان مقابل درب غربی مجلس شورای اسلامی ایران به‌سوی معراج الشهدای تهران انجام گرفت. صفوف به هم فشرده مردم در این مراسم بی نظیر بود. تشییع باشکوه و 5ساعته شهدای غواص در تهران از خاطرات فراموش نشدنی پایتخت محسوب می‌شود. حتی مردم به این تشییع هم بسنده نکردند و ساعت‌ها در معراج شهدای مرکز در حال وداع با تابوت این شهدا بودند و دلبستگی خود را ابراز می‌کردند.

وداع بی نظیر تهرانی ها با شهدا تحسین همگان را به دنبال داشت. رهبر معظم انقلاب نیز در همان ساعت پایانی تشییع پیامی برای تقدیر و تشکر از مردم قدرشناس تهران در بدرقه از شهدای غواص صادر کردند:

بیش از 50 شهید شناسایی شدند

سپس عملیات شناسایی هویت پیکر مطهر این شهدا در معراج شهدای مرکز آغاز شد و هویت بیش از 50 شهید احراز شد. پیکر این شهدا غواصان و خط‌شکنانی مربوط به 4 یگان: 25 کربلا، 41 ثارالله(ع)، 14 امام حسین(ع) و 7 ولی‌عصر(عج) بوده‌اند. نهایتاً اکثر این شهدا در 25 شوال برابر با 20 مرداد ماه 94 مصادف با شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) در استان‌های خوزستان، مازندران، اصفهان، گلستان و کرمان تشییع و به خاک سپرده شدند. 10 شهید از استان اصفهان، 10 شهید از استان کرمان، 7 شهید از استان مازندران، 6 شهید از استان خوزستان، یک شهید از استان البرز و. شهدایی بودند که شناسایی شده و با نام نشان به خاک سپرده شدند و مابقی نیز به صورت گمنام در سیل خروشان احساسات پاک مردم در بهترنی نقاط از شهرهای مختلف این دیار تشییع و خاکسپاری شدند.

شهید غواص، حسینعلی بالویی» در 16سالگی در عملیات کربلای4 شرکت کرد و در نهایت به‌همراه دیگر همرزمانش در این عملیات مجروح، اسیر و شهید شد. او هم همانند دیگر غواصان دریادل کربلای4 با هم‌شهری‌هایش یعنی غواصان مازندرانی از لشکر 25 کربلا دل را به دریا زد و تن را به اروند سپرد تا در قلب خروشان اروندرود حماسه کربلای4 شکل بگیرد. اما مثل خیلی‌های دیگر سهمش شهادت بود. 29 سال بعد استخوان‌های پیکر او 15 کیلومتر جلوتر از خط مقدم جزیره ام‌الرصاص یعنی در ابوفلوس کشف شد. فیلم دیدار خانواده این شهید غواص با پیکر مطهر او در ادامه قابل مشاهده است:

 

بمب خبری بازگشت غواصان شهید کربلای 4 باعث شد اتفاق خوب در میان مردم بیفتد و عامل اصلی بروز این اتفاقات خوب هم خود مردم بودند. مردمی که ثابت کرده‌اند در هجوم شایعات و حاشیه‌ها باز هم دلبسته شهدا باقی می‌مانند و به حقانیت هشت سال دفاع مقدس ایمان دارند. کسانی که فاصله ای میان خود با جنگ تحمیلی دهه 60 حس نمی‌کنند و معتقدند تحریف مستندات جنگ» به این زودی‌ها از سوی دشمن امکان پذیر نیست.

انتهای پیام/




اگرچه تشیع در گذر زمان همواره از خون شهدا، سرخ و رنگین است، اما اتفاقی مثل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس لازم بود تا شهید و فرهنگ ایثار و شهادت را جانی دوباره بخشد.

  
رزمندگان جبهه

22 اسفندماه به عنوان روز بزرگداشت شهید نامگذاری شده است.شهید» این واژه آشنا در تاریخ معاصر و فرهنگ رایج کشورمان، هیچ گاه در طول تاریخ به این میزان پرکاربرد نبوده است. اگرچه تشیع در گذر زمان همواره از خون شهدا، سرخ و رنگین است، اما اتفاقی مثل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس لازم بود تا شهید و فرهنگ ایثار و شهادت را جانی دوباره بخشد. 
به گزارش جوان» انقلاب اسلامی ایران تجدید‌کننده عاشورای حسینی بود. از همان ابتدا تا کنون، هیچ روزی از نهضت اسلامی را نخواهیم یافت که به نام شهید یا ماجرایی سرخ شناخته نشود. از واقعه 15 خرداد 1342 گرفته تا مبارزات انقلابی سال 56 و 57 ، دفاع مقدس و. همگی به سرخی خون شهدا مزین هستند. 
در مبارزات انقلابی مردم ایران شهید» خیلی زود جایگاه خود را به دست آورد. طبق آمارهای رسمی، شهدای پیش از پیروزی انقلاب حدود 3هزار و164 نفر هستند. این تعداد بین سال‌های 1342 تا بهمن ماه 1357 به شهادت رسیده‌اند. عمده آنها نیز مربوط به شهرهای بزرگی چون تهران ، مشهد و اصفهان هستند، اما چون فرهنگ شیعی ایران متأثر از عاشورای حسینی بود، خیلی زود شهید و شهادت در ادبیات عامه و فرهنگ رایج کل ملت ایران جایگاه شایسته‌ای پیدا کرد. 
تکرار واژه شهید در وقایع خونین بعد از پیروزی انقلاب، فکر و ذهن مردم ایران را با این تعبیر مقدس بیشتر آشنا ساخت. خصوصاً بعد از شروع جنگ تحمیلی که تعداد شهدا افزایش چشمگیری یافتند، ادبیات نیز به تشریح و تعریف وضع موجود پرداخت و مقوله ایثار و شهادت بار دیگر صاحب شعر ، ادبیات و داستان شد. 
یک نمونه از اشعاری که در دفاع مقدس در خصوص شهدا سروده شده است، به خوبی پرده از عواطفی برمی‌دارد که فکر و ذهن سراینده و مستمعان آن را دربرگرفته بود: الهی به آنان که پرپر شدند/ پر از زخم‌های مکرر شدند/ به آنان که چون پرده بالا زدند/ قدم در حریم تماشا زدند/ به آنان که کارون خروش آمدند/ چنان خون کارون به جوش آمدند/ به آنان که زخمی‌ترین بوده‌اند/ شهیدان میدان مین بوده‌اند. 
حدود 210 هزار شهید در دوران دفاع مقدس، به خوبی به مردم ایران نشان داد که شهید دیگر نه داستانی در واقعه عاشورا که تبدیل به واقعیتی عینی شده است. مردم ایران حتی در دورافتاده‌ترین روستاها نیز شاهد تشییع پیکر شهدا بودند. تقریباً هیچ گاری را نخواهیم یافت که در آن اثری از شهدای جنگ تحمیلی نباشد، لذا اغلب مردم ایران سعی کردند با این واقعیت ملموس در زندگی روزمره خود نیز کنار بیایند. شهید آنقدر در فرهنگ معاصر جا افتاد که بعد از اتمام جنگ، افکار عمومی به راحتی برپایی گار شهدای گمنام در پارک‌ها، صحن مساجد، امامزاده‌ها، دانشگاه و. را پذیرفت. مردم بی‌آنکه خود بدانند، شهدا را در امور روزمره خود سهیم و شریک کردند. 
بعد از اتمام جنگ، هرچند فضای فرهنگی و اجتماعی تحت تأثیر دوران سازندگی و اصلاحات قرار گرفت، اما وقایعی چون دفاع از حرم و حملات تروریستی که هرازگاهی دامان ملت ایران را گرفته و می‌گیرد، هیچ گاه عرصه فکری جامعه را از حضور واژه شهید خالی نکرده است. طبق آمارهای متناقضی که از شهدای دفاع از حرم منتشر می‌شود، در این برهه چیزی بیش از2 هزار رزمنده به شهادت رسیدند. با احتساب حدود 17 هزار شهید ترور و حوادثی چون واقعه منا، اکنون انقلاب اسلامی با کمی بیش از 230 هزار شهید روبه‌رو است. 
اگر 3 هزار شهید قبل از پیروزی انقلاب را با ایامی که پیش از پیروزی نهضت اسلامی گذشته‌اند کنار بگذاریم، از 39 سال پیش تا کنون چیزی حدود 14 هزار و 250 روز از عمر انقلاب گذشته است و اگر این عدد را به 230 هزار شهید تقسیم کنیم، هر روز 16 نفر در تاریخ انقلاب اسلامی به شهادت رسیده‌اند؛ یعنی هر یک ساعت و نیم یک ایرانی شهید شده است. با نگاهی به این آمارهای شگفت‌انگیز بهتر می‌توانیم معنی واژه شهید را دریابیم. (برخی از آمارهایی که در این گزارش آورده شده‌اند، به صورت تقریبی هستند.)


شهیدی که مادرش را شفا داد


خاطراتی از شهدا رو نقل کنه. اما لابه لای این خاطرات.:

از مادر شهید معماریان دعوت می کنم که تشریف بیارن و خودشون تعریف کنن و البته امانتی رو هم با خود بیارن

مادر شهید از تو جمعیت بلند شد، حس کنجکاویم بیشتر شده بود که ایشون کین؟ و امانتی چیه؟ .

اون شب گذشت و خاطراتش تو ذهن همه باقی موند؛ ولی خیلی دوست داشتم بیشتر در جریان این ماجرا قرار بگیرم. چند روز بعد اطلاعیه ای تو سطح شهر توجهم رو جلب کرد:

یادواره شهداء تو مسجد المهدی(عج) بلوار امین قم با حضور مادر شهید معماریان

اسم مسجد و شهید مطمئنم کرد که این همون مسجدیه که جریان در اون اتفاق افتاده. روزها سپری شده بود و 16 آذر تو مسجد المهدی(عج) بودم.

حالا این اتفاق تکان دهنده رو از زبان مادر شهید براتون نقل می کنم:

محرم حدود 20 سال پیش بود که تو یه اتفاق پام ضربه شدیدی خورد،

طوریکه قدرت حرکت نداشتم. پام رو آتل بسته بودند. ناراحت بودم که نمی تونستم تو این ایام کمک کنم. نذر کرده بودم که اگه پام تا روز عاشورا خوب بشه با بقیه دوستام دیگهای مسجد را بشورم و کمکشون کنم. شب عاشورا رسیده بود و هنوز پام همونطور بود. از مسجد که به خونه رفتم حال خوشی نداشتم. زیارت را خوندم و کلّی دعا کردم. نزدیکهای صبح بود که گفتم یه مقدار بخوابم تا صبح با دوستام به مسجد بِرَم. تو خواب دیدم تو مسجد (المهدی) جمعیت زیادی جمع هستند و منم با دو تا عصا زیر بغل رفته بودم. یه دسته عزاداریِ منظم، داشت وارد مسجد می شد. جلوی دسته، شهید سعید آل طه داشت نوحه می خوند. با خودم گفتم: این که شهید شده بود! پس اینجا چیکار می کنه؟! یه دفعه دیدم پسرم محمد هم کنارش هست. عصا ن رفتم قسمت زنونه و داشتم اینها رو نگاه می کردم که دیدم محمد سراغم اومد و دستش را انداخت دور گردنم. بهش گفتم: مامان، چقدر بزرگ شدی! گفت: آره، از موقعی که اومدیم اینجا کلّی بزرگ شدیم.

دیدم کنارش شهید آزادیان هم وایساده. آزادیان به من گفت: حاج خانوم! خدا بد نده. محمد برگشت و گفت: مادرم چیزیش نیست. بعد رو کرد به خودم و گفت: مامان! چیه؟ چیزیت شده؟ گفتم: چیزی نیست؛ پاهام یه کم درد می کرد، با عصا اومدم. محمد گفت: ما چند روز پیش رفتیم کربلا. از ضریح برات یه شال سبز آوردم. می خواستم زودتر بیام که آزادیان گفت: صبر کن که با هم بریم. بعد تو راه رفته بودیم مرقد امام(ره). گفتیم امروز که روز عاشوراست اول بریم مسجد، زیارت بخونیم بعد بیایم پیش شما. بعد دستهاشو باز کرد وکشید از سر تا مچ پاهام؛ بعد آتل و باندها رو باز کرد و شال سبز را بست به پام و بعدش هم گفت: از استخونت نیست؛ یه کم به خاطر عضله ات است که اون هم خوب می شه.

از خواب بیدار شدم، دیدم واقعیت داره؛ باندها همه باز شده بودند و شال سبزی به پاهام بسته شده بود.




 کتابشناسی عملیات والفجر 2








بعد از عملیات والفجر هشت ساعت 7 بعد ازظهر دهم اردیبهشت قرار بود گردان به مرخصی برود.که ساعت 5 بعد ازظهر زمزمه شد که آماده باش 100% است و مرخصی ها لغو شده است.


مسئول گروهان جهاد از گردان علی اکبر (ع) بودم.نهم مهر شصت و چهار وارد دو کوهه شدیم و نیروهای گروهان را تحویل گرفتیم و آنها را سازماندهی کردیم. دی ماه شصت و چهار بود که بچه ها از مرخصی برگشتند. پس از یک دوره آموزش فشرده در روز بیستم بهمن شصت و چهار بود که عملیات والفجر هشت شروع شد و حدود هفتاد روز در خط پدافندی فاو،البهار بود.ما حالا دیگر مأموریت بچه های گروهان وارد ماه هشتم شده بود یعنی حدود پنج ماه بیشتر از مأموریت اصل اشان.

بعد از عملیات والفجر هشت ساعت 7 بعد ازظهر دهم اردیبهشت قرار بود گردان به مرخصی برود.که ساعت 5 بعد ازظهر زمزمه شد که آماده باش 100% است و مرخصی ها لغو شده است.رفتم پیش حاج حمید تقی زاده ( فرمانده گردان علی اکبر) کسب تکلیف کنم و حاج حمید گفت به بچه ها بگو ساعت 5/5 همه ی بچه بیایند حسینیه. بچه ها را به حسینیه هدایت کردم. حاج علی فضلی فرمانده لشکر آنجا بود و قرار شد برای بچه ها سخنرانی کند.حاج علی بعد از مقدمات لازم از بچه ها دلجویی کرد و خسته نباشید گفت و از بچه ها خواست آماده دفاع از منطقه فکه و فتح المبین باشند.حاج علی ادامه داد که اگر کوتاهی کنیم سایتهای منطقه فتح المبین گرفته می شود. با تکبیر و صلوات بچه ها،حاج فضلی روحیه ی عجیبی گرفت.بچه هایی که 9 ماه تمام در منطقه بودند و یک عملیات سنگین رو پشت سر گذاشته بودند و آماده ی رفتن مرخصی بودند.خیلی ها به خانوادهاشان تلفن زده بودند.قرار شد بچه ها مجدداً حال و هوای عملیات بگیرند و یه گردان برگردند  .واقعاً بچه ها روح دنیا گریزی و جهاد عجیبی داشتند.از حسینیه بیرون آمدیم. یکی از بچه ها قلهک تهران که خیلی شوخ بود قبلش می گفت: وقت عروسیم شده و باید برگردم اما آن لحظه حال دیگه ای داشت. رسول خطیبی رو دیدم که با خنده می گفت من خیلی خوشحال بودم که داریم به مرخصی می ریم چون بچه ام هفته آینده به دنیا می آید.خلاصه هر کس حالی داشت و با همه ی مشکلات زندگی،بچه ها ساک ها رو تحویل دادند و مجدداً تجهیزات گرفتند.

شب دوازدهم اردیبهشت عملیات سید الشهداء در منطقه فکه آغاز شد.گردان های حضرت علی اکبر(ع)به فرماندهی حاج حمید تقی زاده،گردان حضرت قاسم به فرماندهی علی آشتیانی،گردان حضرت زینب به فرماندهی حاج خادم،گردان المهدی به فرماندهی شهید حسنیان و گردان حضرت علی اصغر به فرماندهی شهید حاج حسین اسکندرلو از لشکر ده حضرت سید الشهداء در خط مستقر شدند.

حدود بیست و یک سال بعد یعنی سال 86 بود که یک کاروان دانشجویی برای راهیان نور به منطقه ی فکه برده بودم.در حال گفتن خاطرات عملیات سیدالشهداء و ماجرای شهید شدن رسول خطیبی بودم که جوان خوش سیمایی جلو آمد و گفت:میشه لطف کنید جای شهید شدن اونو نشونم بدی.گفتم:بله ولی برای چی می خواهی؛گفت:من پسر همان رسولم که هفت روز بعد از شهادتش بدنیا آمدم

گردان حسین اسکندرلو اولین گردانی بود که با عراق درگیر شد و در واقع نوک پیکان عملیات سید الشهداء بود.حسین با نیروهایش عاشورایی جنگید.منطقه ای که حسین و نیروهایش وارد شدند کاملاً در دید دشمن بود.آتش عراق خیلی سنگین بود. دوشکا ،چهار لول ،دو لول ،توپ مستقیم . خدا رحمت کنه شهید سید مهدی اعتصامی که طلبه ی جوانی بود و تخریب چی گردان،در حین خنثی کردن مین بود که ناگهان یکی از قله ها منفجر شد و با روشن شدن منور آتش عراق شروع شد.اسکندرلو در حالی که تعداد زیادی از بچه های گردانش زخمی و شهید شده بودند زیر آن آتش ایستاد و شروع به سخنرانی کرد، که امشب شب عاشورا است،حفظ انقلاب و این منطقه جوان می خواهد و اگر نتوانیم این منطقه را حفظ کنیم دشمن تا جاده های اندیشمک،اهواز پیش خواهد رفت و سخنانش مهیج،حماسی ودلنشین بود،بچه های گردانش هم مردانه جنگیدند در حال سخنرانی بود که گلوله ای گردن مبارکش را شکافت و به شهادت رسید.

شهید حسنیان فرمانده گردان المهدی که به کمک شهید اسکندرلو شتافته بود هم روی خاکریز تیر خورد و به شهادت رسید.

از رسول خطیبی که شهید شد و قرار بود بچه اش یک هفته بعد به دنیا بیاید بگویم.حدود بیست و یک سال بعد یعنی سال 86 بود که یک کاروان دانشجویی برای راهیان نور به منطقه ی فکه برده بودم.در حال گفتن خاطرات عملیات سیدالشهداء و ماجرای شهید شدن رسول خطیبی بودم که جوان خوش سیمایی جلو آمد و گفت:میشه لطف کنید جای شهید شدن اونو نشونم بدی.گفتم:بله ولی برای چی می خواهی؛گفت:من پسر همان رسولم که هفت روز بعد از شهادتش بدنیا آمدم.همیشه برام سئوال بود که چرا بابام یک هفته نموند تا من بدنیا بیام.حالا فهمیدم.



پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرا رسیدن هفته دفاع مقدس، ۲۰ جمله کلیدی از بیانات حضرت آیت‌الله ‌ای پیرامون موضوع دفاع مقدس» را منتشر می‌کند:

* جنگ به وسیله‌ی مردم اداره شد. هم ارتش و هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هم نیروهای گوناگون، متکی به مردم بودند؛ به ایمان مردم، به عشق مردم، به صفای مردم. 

۱۳۹۰/۰۷/۲۰
 


* جنگ هشت ساله، ما را قوی‌تر کرد. اگر جنگ هشت ساله نبود، این سرداران شجاع، این مردان برجسته نشان داده نمیشدند، در بین ملت بروز نمیکردند؛ این حرکت عظیمِ مخلصانه‌ی مردم مجال بروز و ظهور پیدا نمیکرد. 

۱۳۸۹/۱۱/۲۷
 
* هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانی و فقط یک برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زمانی نیست؛ گنجینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیمی است که تا مدتهای طولانی ملت ما میتواند از آن استفاده کند، آن را استخراج کند و مصرف کند و سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری کند. 

۱۳۸۸/۰۶/۲۴
 


* آن عزتی، اعتماد به نفسی، احساس اقتداری که از ناحیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی معنویت رزمندگان ما و جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی اسلامی ما احساس شد و توانست آن حادثه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عجیب و شگفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انگیز - یعنی پیروزی در دفاع مقدس و شکست نخوردن در مقابل تهاجم این همه دشمن - را رقم بزند، آن خصوصیات، آن خصلتها، برای ملت ما، برای کشور ما، یکی از بزرگترین نیازهاست. 

۱۳۸۸/۰۶/۲۴
 
* این هشت سال، مظهری از برترین صفاتی است که یک جامعه میتواند به آنها ببالد و از جوانان خودش انتظار داشته باشد. یعنی دفاع مقدس مظهر حماسه است، مظهر معنویت و دینداری است، مظهر آرمان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهی است، مظهر ایثار و از خودگذشتگی است، مظهر ایستادگی و پایداری و مقاومت است، مظهر تدبیر و حکمت است. 

۱۳۸۸/۰۶/۲۴
 


* جنگ، کار پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای است. مدیریت جنگ و فرماندهی جنگ، کار بسیار سنگین و پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای است. این کار را جوانهای نورس ما در بسیاری از بخشها انجام میدادند. این تدبیر، این حکمت، چیز بسیار شگفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آوری است؛ مظهر شکوفائی استعدادها و ظرفیتهاست. چقدر جوانهای کم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سال رفتند در جبهه و توانستند در آنجا کارهای بزرگ از خودشان نشان بدهند. بعضی شهید شدند، بعضی هم جزو سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های انقلاب بودند، بعدها کشور از اینها استفاده کرد. حقیقتاً این جوری بود که سپاه پاسداران یکی از مراکز صدور نیرو به همه جای کشور شده در طول این بیست و هفت هشت سال؛ به خاطر اینکه جنگ توانست از یک مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی جوان، مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای از عناصر کارآمد و بااستعداد درست کند و تحویل بدهد؛ چون استعدادها در اینها شکوفا شد. 

۱۳۸۸/۰۶/۲۴
 
* اینکه تصور بشود که هنر دفاع مقدس در جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ما مخاطب ندارد، طالب ندارد، این هم خطای بزرگی است، از اشتباهات فاحش است؛ اگر کسی این را خیال کند. تحقیقاً پرمشتری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین آثار هنری بعد از انقلاب در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف، آن آثار هنری است که مربوط به دفاع مقدس بود؛ چه در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی فیلم و سینما، چه در زمینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی کتاب، خاطره، داستان. 

۱۳۸۸/۰۶/۲۴
 


* جنگ تحمیلی را دشمن برای خاموش کردن انقلاب به راه انداخت، اما همین جنگ تحمیلی باعث شعله‌ورتر شدن نیروی انقلاب و روحیه‌ی انقلاب شد. 

 ۱۳۸۸/۰۱/۲۶
 
* من مشتاقم که جوان‌های ما قصه‌ی جنگ تحمیلی هشت ساله را بدانند که چه بود. این را بارها گفته‌ایم؛ افراد هم گفته‌اند و تشریح کرده‌اند؛ اما یک نگاه کلان به این هشت سال، با اطلاع از جزئیاتی که وجود داشته است، خیلی برای برنامه‌ریزی آینده‌ی جوان در روزگار ما مهم است. 

۱۳۸۷/۰۸/۰۸
 


* همه باید بدانند که در دوران دفاع مقدس چه معجزات عظیمی از حضور مؤمنانه و پر تلاش نیروهای بسیجی در صحنه‌های جنگ اتفاق افتاد؛ این را باید همه بدانند. 

۱۳۸۷/۰۲/۱۴
 
* من توصیه میکنم این کتابهائی که در شرح حال سرداران است یا آنچه که در گزارش روزهای جنگ و سالهای دشوار اول بالخصوص نوشته شده، این را جوانها بخوانند. خود را سیراب کنید از معرفت به آنچه که گذشته است در تاریخ انقلاب. 

۱۳۸۷/۰۲/۱۴
 


* این جنگ، یک جنگ دفاعی بود. جنگ دفاعی با جنگ تهاجمی فرق دارد؛ جنگ تدافعی و دفاعی، محل بروز غیرت و تعصب و وفاداری عمیق انسانها به آرمانهایی است که به آنها پایبند است. 

۱۳۸۵/۰۷/۲۹
 
* دوران دفاع مقدس برای ملت ما ظرفیت و موقعیتی بود که این ملت بتواند اعماق جوهره‌ی خودش را در ابعاد مختلف نشان دهد، و نشان داد. 

۱۳۸۴/۰۶/۳۱
 


* ما هرچه برای دوره‌ی دفاع مقدس سرمایه‌گذاری و کار کنیم، زیاد نیست؛ چون ظرفیت هنری و ادبی کشور برای تبیین این دوره، خیلی گسترده، وسیع و عمیق است و از این ظرفیت تاکنون استفاده‌ی خوب و درخوری نشده. 

۱۳۸۴/۰۶/۳۱
 
* مواظب باشید از مسأله‌ی دفاع مقدس که در این کشور اتفاق افتاد، غافل نشوید؛ کار بزرگی انجام گرفت. آن جوانها مثل شماها بودند؛ اکثر این جوانهایی که در جنگ نقشهای مؤثر ایفا کردند، از قبیل همین دانشجوها بودند و خیلی‌هایشان هم جزو نخبه‌ها بودند. دلیل نخبه بودنشان هم این بود که یک جوان بیست‌ودو، سه ساله فرمانده‌ی یک لشکر شد؛ آن‌چنان توانست آن لشگر را هدایت کند و آن‌چنان توانست طراحی عملیات را، که هرگز نکرده بود، بکند که نه فقط دشمنانی را که مقابل ما بودند متعجب کرد، بلکه ماهواره‌های دشمنان را هم متعجب کرد. 

۱۳۸۳/۰۷/۰۵
 


* ما در جنگ، بسیار جانهای عزیز را از دست دادیم و خسارتهای مادّی و معنوی زیادی هم تحمل کردیم؛ اما چیزی در دل این ملت جوشید که برکات و ارزشش برای امروز و فردای این ملت، از همه چیز بالاتر است و آن، احساس اتّکاء به نفس، احساس عزّت، احساس استقلال، احساس خودباوریِ ملیِ عظیم و احساس اعتقاد به این بود که اگر یک ملت حول محور ایمان به خدا و عمل صالح جمع شوند، معجزاتِ نشدنی یکی پس از دیگری قابل شدن خواهد شد. 

۱۳۷۹/۰۷/۰۶
 
* جنگ هشت ساله، این ملت را آبدیده، شجاع و متّکی به نفس کرد. نام این ملت را بلند کرد. خیلی از ملتهای مسلمان دنیا به خاطر جنگ و عقاید شما ملّت، توجّه و گرایش پیدا کرده‌اند. 

۱۳۷۵/۰۹/۲۴
 


* یکی از برکات دفاع هشت ساله ما، همین پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی و ساخت دقیقترین ابزارهاست که با دست خالی و بدون هیچ سابقه‌ای آنها را به دست آوردیم و جزو موجودی ملت ایران شده است. 

۱۳۷۴/۰۶/۲۹
 
* در جنگ تحمیلی ملت بزرگ ما با ایستادگی و مقاومت خود در راه خدا، این توطئه را به وسیله و نردبانی به سمت قله‌ی آرزوها و ارزشهای اسلامی و وسیله‌یی برای پیشرفت تبدیل کرد. 

۱۳۶۹/۰۶/۰۱
 


* بزرگترین، دردناکترین و فاجعه‌آمیزترین خصومت دشمنان ما به راه انداختن جنگ تحمیلی بود. 

۱۳۶۶/۰۶/۳۱


رهبر معظم انقلاب اسلامی سال ۱۳۹۸ را سال رونق تولید» نامگذاری کردند؛


رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به‌مناسبت آغاز سال ۱۳۹۸ هجری شمسی، با تبریک عید نوروز و میلاد مسعود امیرمؤمنان حضرت علی علیه‌السلام به هم‌میهنان عزیز و بویژه خانواده‌های معظم شهیدان و جانبازان، و با آرزوی سالی توأم با شادی، سعادت، سلامت جسمی و توفیقات روزافزون مادی و معنوی برای ملت ایران، سال جدید را سال رونق تولید» نامگذاری کردند.
حضرت آیت الله ‌ای در ارزیابی سال ۹۷، آن را سالی پُر ماجرا خواندند و خاطرنشان کردند: دشمنان در این سال نقشه‌های زیادی برای ایران کشیده بودند، اما ملت ایران به معنی واقعی خوش درخشید و با صلابت و بصیرت و با همت جوانان، آن نقشه‌ها را خنثی کرد.
رهبر انقلاب اسلامی واکنش مردم به تحریمهای شدید آمریکا و اروپا را در عرصه‌های ی و اقتصادی واکنشی محکم و مقتدرانه برشمردند و افزودند: در عرصه ی مظهر این واکنش راهپیمایی عظیم ۲۲ بهمن و موضع‌گیری‌ها مردم در طول سال بود و در عرصه تقابل اقتصادی نیز با افزایش ابتکارات علمی و فنی»، افزایش چشمگیر شرکتهای دانش بنیان»، افزایش تولیدات زیربنایی و اساسیِ داخلی مانند افتتاح فازهای متعدد گاز جنوب کشور و افتتاح پالایشگاه بزرگ بندرعباس»، ملت ایران توانست در مقابل دشمنی و خباثت دشمنان، قدرت و هیبت و عظمت خود را نشان دهد و آبروی ملت و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرد.
ایشان در ادامه مشکل اساسی کشور را همچنان مشکل اقتصادی دانستند و با اشاره به افزایش مشکلات معیشتی مردم در ماههای اخیر، گفتند: بخشی از این مشکلات مربوط به مدیریتهای نارسا در زمینه مسائل اقتصادی است که حتماً باید جبران شود، البته برنامه‌ها و تدابیری اندیشیده شده است که این تدابیر باید در طول سال جدید به ثمر بنشیند و مردم آثار آن را احساس کنند.
حضرت آیت الله ‌ای با تأکید مجدد بر اینکه اولویت و مسئله فوری و جدی کشور، مسئله اقتصاد است، از کاهش ارزش پول ملی» قدرت خرید مردم» و کم‌کاری و یا تعطیل بعضی کارخانجات» به‌عنوان مشکلات مهم اقتصاد کشور یاد و تأکید کردند: بر اساس مطالعه و همچنین نظرات کارشناسان، کلید حل همه این مشکلات توسعه تولید ملی» است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به استقبال مردم از شعار سال ۹۷ یعنی حمایت از کالای ایرانی» و آثار مثبت آن، افزودند: امسال، مسئله محوری و اصلی، مسئله تولید» است، زیرا اگر تولید جریان یابد، هم مشکلات معیشتی و اشتغال حل می‌شود، هم موجب استغنای کشور از بیگانگان و دشمنان خواهد شد و حتی می‌تواند مشکل ارزش پول ملی را تا حدود زیادی برطرف کند، بنابراین من شعار امسال را رونق تولید» قرار دادم.
حضرت آیت الله ‌ای همگان را به تلاش برای رونق تولید در کشور فراخواندند و ابراز امیدواری کردند با گسترش چشمگیر و محسوس این تلاش در طول سال، مشکل اقتصادی در مسیر حل شدن قرار بگیرد.
ایشان با درود به ارواح مطهر امام راحل و شهیدان سرافراز، و با سلام به پیشگاه حضرت ولی‌عصر(عج)، دعای آن بزرگوار و سعادت ملت ایران و همه ملتهایی که نوروز را گرامی می‌دارند، از خداوند متعال مسألت کردند.


جمهوری اسلامی با حمایت و پشتیبانی‌های مردمی، دفاعی ۸ ساله را اداره کرد و در تاریخ ایران به دستاورد بی‌سابقه‌ای نائل شد که بازگرداندن امنیت به مرزهای کشور در برابر ی سنگین و طولانی بود، چیزی که در تاریخ ۲۰۰ ساله اخیر سابقه نداشت.

دفاع مقدس

زمینه‌سازی هجوم

با پیروزی

انقلاب اسلامی، اختلافات ایران و عراق شدت گرفت. بحرانی که در گذشته توسط دو ابرقدرت وقت مهار می‌شد، به بحرانی تبدیل شد که یک طرف آن کشور انقلابی ایران و طرف دیگر دو قطب جهانی قرار گرفته بودند. به عبارت دیگر، انگیزه آغازگران جنگ علیه ایران، ترکیبی از دو انگیزه منطقه‌ای و جهانی بود.

  • مجله  آشنایی با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (۱۳۵۹-۱۳۶۷) / 

    مجله آشنایی با زندگینامه شهدای دفاع مقدس /

    مجله چهره‌های دفاعی ایران /

دنیای تقسیم شده به بلوک‏های شرق و غرب و منطق حاکم بر روابط و مناسبات نظام دوقطبی، هرگونه انقلابی با ماهیت دینی و اسلامی را خلاف منافع خود ارزیابی می‌کرد. در نتیجه، اجازه تولد قطب مستقلی را - که نطفه آن با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بسته شده بود - نمی‌داد. از سوی دیگر، اسرائیل و کشورهای مرتجع عرب به دلیل عدم مشروعیت مردمی، از پیروزی انقلاب اسلامی احساس نگرانی کرده و از تأثیر آن در مسلمانان منطقه هراسان بودند.

  • مجله نهادهای دفاعی ایران /

    مجله تجهیزات دفاعی ایران /

    مجله روایات و خاطرات جنگ تحمیلی /

با پیروزی انقلاب اسلامی، اختلافات ایران و عراق شدت گرفت. بحرانی که در گذشته توسط دو ابرقدرت وقت مهار می‌شد، به بحرانی تبدیل شد که یک طرف آن کشور انقلابی ایران و طرف دیگر دو قطب جهانی قرار گرفته بودند. به عبارت دیگر، انگیزه آغازگران جنگ علیه ایران، ترکیبی از دو انگیزه منطقه‌ای و جهانی بود. دنیای تقسیم شده به بلوک‏های شرق و غرب و منطق حاکم بر روابط و مناسبات نظام دوقطبی، هرگونه انقلابی با ماهیت دینی و اسلامی را خلاف منافع خود ارزیابی می‌کرد. در نتیجه، اجازه تولد قطب مستقلی را - که نطفه آن با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بسته شده بود - نمی‌داد. از سوی دیگر، اسرائیل و کشورهای مرتجع عرب به دلیل عدم مشروعیت مردمی، از پیروزی انقلاب اسلامی احساس نگرانی کرده و از تأثیر آن در مسلمانان منطقه هراسان بودند.

این تحرکات، اگرچه در سال 1358 ضعیف بود؛ لیکن با آغاز سال 1359 با بروز حوادث مهمی چون قطع رابطه آمریکا با ایران، حمله ناموفق آمریکا در طبس و نیز دستگیری و اعدام آیت‌الله محمدباقر صدر شدت یافت. البته ات مرزی عراق در شش ماهه اول سال 1359 روند یکسانی نداشت، بلکه از زمان قطع رابطه امریکا با ایران تا آستانه کودتای نوژه روبه شدت گذاشت؛ در تیرماه 59، با فرارسیدن زمان اجرای کودتا و در هماهنگی با کودتاچیان، از شدت اقدامات مرزی عراق کاسته‌ شد اما پس از کشف کودتا مجدداً در مردادماه این تحرکات روند صعودی یافت. ات عراق در شهریور ماه فوق‌العاده تشدید شد و طی سه‌دهه اول، دوم‌ و سوم شهریورماه روند تصاعدی به‌خود گرفت. بدین گونه که در شهریور 1359 جنگ سرد عراق علیه ایران به جنگ گرم تبدیل شد و در 16/6/1359 منطقه خان لیلی به تصرف ارتش عراق درآمد. چند روز بعد، منطقه میمک و پس از آن، پاسگاه‌های رشیدیه، چیلات، بیات و نیز ارتفاع گیسکه به اشغال ارتش عراق درآمد.

به موازات عملیات منظم ارتش عراق در سرتاسر نقاط مرزی، دشمن به اقدامات دیگری از جمله توزیع سلاح بین عشایر خوزستان و عناصر ضدانقلاب در سراسر مرز دست زد. این اقدام تا حدی گسترده بود که در برخی شهرهای مرزی، از جمله در مناطق کردنشین، خرید و فروش سلاح کاری عادی شده بود و بعضاً بازار گرمی داشت. همچنین، عملیات‌های نامنظم که عموماً با حمایت عراق و گاهی به دست نیروهای عراقی انجام می‌شد، وضعیت استان‌های مرزی را ناآرام کرده بود و تلفات فراوانی را از مردم و نیروهای نظامی و انتظامی می‌گرفت. مین‌گذاری در جاده‌ها، بمب‌گذاری در معابر عمومی و مراکز اقتصادی، کمین به ستون‌های نظامی و خودروهای عمومی و شبیخون به مراکز مختلف، از جمله این اقدامات بود.

بخش دوم: سال اول جنگ: (31/6/1359 ـ 31/6/1360)
هجوم سراسری

جنگ رسمی و همه جانبه با تهاجم گسترده نیروی هوایی ارتش عراق در 31/6/1359 آغاز شد و سپس نیروی زمینی ارتش عراق از شمال قصرشیرین تا خرمشهر سراسری خود را آغاز کرد.

استعداد ارتش عراق
سازمان نیروی زمینی:
- سپاه یکم: شامل 2 لشکر 11 و 7 پیاده؛
- سپاه دوم: شامل 5 لشکر 2 و 4 و 8 پیاده و 6 و 12 زرهی؛
- سپاه سوم: شامل 5 لشکر 3، 9 و 10 زرهی و 1 و 5 مکانیزه؛
- تیپ‌های مستقل (15 تیپ): شامل، 10 تیپ پیاده، 1 تیپ زرهی، 1 تیپ مکانیزه و 3 تیپ نیروی مخصوص.

تجهیزات نیروی زمینی؛
- 3530 تانک و نفربر، 900 قبضه توپ صحرایی.

سازمان نیروی هوایی:
- 9 پایگاه هوایی، 16 اسکادران، 300 فروند هواپیما، 80 فروند هلی‌کوپتر، 900 قبضه توپ ضدهوایی و چند تیپ موشکی زمین به هوا.

سازمان نیروی دریایی:
- 2 پایگاه دریایی بصره و ام‌القصر، 2 ناو تیپ دریایی و یگان‌های پیاده ساحلی.

نیروی انسانی:
- نیروی انسانی ارتش عراق 232000 تن شامل 202000 پرسنل زمینی، 25000 پرسنل هوایی و پدافند هوایی و 5000 پرسنل دریایی.

آغاز هجوم

تهاجم هوایی
عراق هجوم سراسری خود را در ساعت 14 روز 31/6/1359 با حملات هوایی آغاز کرد و ظرف چند ساعت 19 نقطه مهم، از جمله فرودگاه‌های کشور را مورد هدف قرار داد.
تهاجم زمینی
نیروی زمینی ارتش عراق از سه جبهه به خاک ایران تهاجم کرد:
جبهه جنوبی
- دو لشکر 3 زرهی و 11 پیاده به اضافه 2 تیپ نیروی مخصوص از محور شلمچه برای تصرف خرمشهر و آبادان.
- لشکر 5 مکانیزه از محور کوشک با هدف هجوم به اهواز.
- لشکر 9 زرهی از محور چزابه با هدف تصرف بستان و سوسنگرد و پیشروی به سمت اهواز.
- لشکرهای 1 مکانیزه و 10 زرهی به ترتیب از محور فکه و محور عین‌خوش به سمت شوش، دزفول و دهلران.
جبهه میانی
- لشکر 2 پیاده کوهستانی برای تصرف مهران.
- لشکر 12 زرهی برای تصرف سومار و نفت شهر.
- لشکرهای 4 و 8 پیاده کوهستانی و لشکر 6 زرهی برای تصرف قصرشیرین، سرپل ذهاب و گیلان غرب.
جبهه شمالی
- لشکر 7 پیاده برای تصرف نوسود و ارتفاعات مرزی مریوان.
عراق توان قابل توجهی را برای تأمین اهدافش در خوزستان به کار گرفت. در روز اول جنگ 100% توان مکانیزه و 40% توان زرهی‌اش را در خوزستان به کار برد و پس از توقف در جبهه میانی، توان زرهی خود در جبهه جنوبی را به دو برابر افزایش داد و 80% از قدرت زرهی‌اش را در خوزستان متمرکز کرد. ضمن آنکه یک لشکر پیاده را برای کمک تیپ‌های نیروی مخصوص راهی جنوب کرد.

مقاومت

جنگ در حالی آغاز شد که هنوز بیش از 19 ماه از آغاز انقلاب اسلامی نگذشته بود، نظام جمهوری اسلامی تثبیت نشده بود و در گوشه و کنار کشور حوادث مختلفی رخ می‌داد. سپاه پاسداران و کمیته انقلاب اسلامی به همراه نیروهای مردمی مأموریت تأمین امنیت در داخل کشور را به عهده داشتند و ارتش همچنان تا انطباق با وضعیت جدید و انقلابی فاصله بسیار داشت.
در همین حال بحران مناطق کردنشین، تمام توان آزاد سپاه و نیز درصدی از توان موجود ارتش را درگیر کرده بود. تحلیل فرماندهان نظامی مبنی بر عدم احتمال هجوم سراسری ارتش عراق، موجب بی‌توجهی به پدافند جبهه میانی و جبهه جنوبی شده بود. لذا هنگام هجوم سراسری عراق، نیروی خودی به‌طور کامل غافل‌گیر شد. به عبارت دیگر، درک نیروهای انقلابی از ماهیت دشمن و قریب‌الوقوع دانستن حمله سراسری عراق، تا زمان اشغال منطقه خان لیلی، هرگز مورد تأیید فرماندهان عالی نظامی کشور قرار نگرفت و از آن تاریخ به بعد نیز بسیج تجهیزات و یگان‌ها به کندی انجام شد. طوری که اولین یگان‌های کمکی، 2گردان از لشکر 21 حمزه بود که چند روز پس از آغاز جنگ به منطقه عملیاتی رسید و بقیه یگان‌ها نیز پس از آنکه پیشروی دشمن متوقف شده بود، وارد منطقه عملیاتی شدند. به عبارت دیگر در بُعد استراتژی، به علت عدم تشخیص تلاش اصلی دشمن و در بُعد تاکتیک با تدبیر "دادن زمین به منظور گرفتن زمان" از سوی بنی‌صدر، زمین‌های ارزشمندی از دست رفت.

در هر دو جبهه جنوبی و میانی اوضاع به شدت نامناسب بود. نیروی اندکی در برابر 10 لشکر عراق آرایش داشتند. تنها چیزی که می‌توانست توازن را به نفع خودی برگرداند، استفاده از توان و روحیه انقلابی بود، یعنی همان چیزی که دشمن روی آن حسابی بازنکرده بود و از قضا فرماندهان عالی نظامی نیز به علت نوع اندیشه خود، کارایی نیروی انقلابی را نشناخته و به آن میدان نمی‌دادند. در عین حال این نیرو به دلیل ویژگی خود، در همان روزهای اول جنگ متناسب با وضعیت جدید ظهور کرد و در گلوگاه‌ها در برابر ارتش عراق ایستاد و در نقاطی چون خسروی، باباهادی، فکه، گیلان‌غرب، شمال اهواز، سوسنگرد، آبادان و از همه مهمتر خرمشهر حماسه آفرید، و با مقاومت جانانه خود مسیر جنگ را تغییر داد.

به این ترتیب دیری نپایید که با تشکیل هسته‌های مقاومت، متشکل از مردم و نیروهای مسلح انقلابی اعم از سپاه و عناصری از ارتش، حرکت ماشین جنگی عراق سد شد. ارتش دشمن برای تصرف سرزمین‌های گسترده‌ای چون غرب شوش و دزفول، شمال خرمشهر و جنوب اهواز، همچنین کوهستان‌های جبهه‌های میانی با مشکل چندانی مواجه نگردید، اما در تصرف شهرها با مقاومت جدی مواجه شد و نتوانست اهداف خود را کامل کند.

گیلان‌غرب در ششم مهر 1359 شاهد مقابله شیرمردان هوانیروز ارتش به فرماندهی شهید شیرودی، در تکمیل قیام مردم در برابر دشمن بود. رأس ستون دشمن را مردم و سپاه متلاشی کردند و عقبه آن را هوانیروز منهدم کرد و بدین ترتیب دشمن از شهر بیرون رانده شد.

اهواز در آستانه سقوط قرار گرفته بود. دشمن در 8/7/1359 به چندکیلومتری اهواز رسیده بود که با هشدار امام و شبیخون پاسداران اهواز به فرماندهی شهید "غیوراصلی" قوای دشمن منهدم شد و اهواز از خطر سقوط نجات‌یافت.

سوسنگرد در روز هفتم جنگ سقوط کرد. دشمن با استفاده از عدم حضور نیروهای خودی، در ششم مهر 1359 وارد سوسنگرد شد و پس از اشغال، نگهداری آن را به عناصر خلق عرب واگذار کرد، اما 4 روز بعد شهر به دست پاسداران آزاد شد. در تاریخ 24 آبان 1359 ارتش عراق مجدداً سوسنگرد را از سه طرف محاصره کرد و از جنوب و غرب داخل شهر نفوذ کرد لیکن به دلیل مقاومت عده‌ای از نیروهای ارتش، سپاه و ژاندارمری، نتوانست شهر را اشغال کند. در عین حال دشمن 48 ساعت کوشید تا محاصره شهر را کامل و آن را تصرف کند. مقاومت 48 ساعته مدافعان سوسنگرد با حمله‌ای که نیروهای خارج از شهر طرح‌ریزی و اجرا کردند، به نتیجه رسید، محاصره شکسته شد و دشمن مجبور به عقب‌نشینی گردید.

در خرمشهر حماسه بزرگی آفریده شد. دشمن که از شلمچه تا پل‌نو را ظرف 4 روز طی کرده بود، نتوانست از پل‌نو تا پل خرمشهر - آبادان را در کمتر از 31 روز طی کند و با تلفات فراوان به این پل دست یافت. بدین‌ترتیب مقاومت 35روزه نیروهای مردمی تا چهارم آبان 1359 در دروازه ها و کوچه‌های خرمشهر چندین یگان دشمن را منهدم کرد. در این مدت مناطقی چون پاسگاه دوربند، پل‌نو، پلیس‌راه، صد دستگاه، ساختمان‌های پیش‌ساخته، کوی طالقانی، کشتارگاه، میدان راه‌آهن، گمرک و بندر، خیابان چهل‌متری و فرمانداری نقاط مقاومت شناخته می‌شد و مسجدجامع شهر مرکز فرماندهی و سمبل مقاومت بود.

آبادان هیچ‌گاه به دست دشمن نیفتاد. دشمن تا آستانه شهر نفوذ کرده بود. چیزی نمانده بود که محاصره کامل شود و شهر سقوط کند. لیکن حضور ناگهانی نیروهای مسلح انقلابی، دشمن را در جنوب بهمن‌شیر تارومار کرد و آنها را به شمال این رودخانه راند تا محاصره 330 درجه‌ای آبادان به 270 درجه کاهش یابد.

با انسجام، گسترش و قوت روزافزون مقاومت‌های مردمی و نیروهای مسلح انقلابی که با کندی حرکت دشمن و بروز ضعف‌های ارتش عراق و تضعیف روحیه سربازان عراقی همزمان بود، نیروهای مدافع جمهوری اسلامی به تدریج با کسب توانایی اجرای عملیات‌های ایذایی، شبیخون و محدود، توانستند دشمن را متوقف و آرامش او را سلب کنند. به این ترتیب ارتش عراق قبل از دستیابی کامل به اهداف خود، مجبور به توقف شد و مقاومت نیروهای ایران که روزبه‌روز از قدرت بیشتری برخوردار می‌شد، پدافند ناقصی را به دشمن تحمیل کرد.

کسب اعتماد به نفس

هجوم عراق به کشور انقلابی و اسلامی ایران با این فرض طرح‌ریزی شده بود که ارتش نظام جدید، فاقد توان لازم است. اگرچه این فرض صحت داشت، لیکن دشمن بدون شناخت صحیح از انقلاب اسلامی، انرژی متراکم و استعداد عظیم آن را برای حل مشکلات و بحران‌های گوناگون از جمله وضعیت جنگی، باور نداشت. این در حالی بود که عناصر انقلابی نیز از توان نهفته خود تصویر روشنی نداشتند. به همین جهت روزهای اول جنگ با ابتکار دشمن و انفعال خودی آغاز شد. اما استعدادهای نهفته در انقلاب به تدریج بروز کرد و نیروی مسلح جدیدی را متولد ساخت که نه تنها خلأ ناشی از فروپاشی ارتش شاهنشاهی را پوشش می‌داد، بلکه عامل تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت جنگ گردید. این استعداد شکل‌گیری سیستم نظامی منبعث از انقلاب - که به مرور در سپاه پاسداران متجلی می‌شد - هرچند که از همان روزهای اول جنگ بروز یافت، لیکن تا رسیدن به مرحله بلوغ کامل، زمان قابل توجهی بر آن گذشت. در ابتدا، سازمان نظامی جدید نه‌تنها برای دشمن ناشناخته بود و نیروهای انقلابی نیز پیش‌بینی روشنی از آینده آن نداشتند، بلکه برخی عوامل داخلی نیز به علت باورهای غیرانقلابی و بعضاً ضدانقلابی، از تسریع در روند شکل‌گیری سازمان جدید جلوگیری می‌کردند.

در آغاز جنگ اشخاصی در رأس امور نظامی قرار داشتند که اولاً فاقد بینش انقلابی بودند. ثانیاً به دلیل کوچک انگاشتن ارتش عراق، نابرابری مقدورات خود در برابر دشمن را باور نداشتند. ثالثاً شیوه‌‌های پدافندی طراحی شده در رژیم گذشته را برای مقابله با ارتش عراق کافی می‌انگاشتند. آنها با همین بینش سه عملیات بزرگ را طرح‌ریزی کردند؛ لیکن هر سه عملیات به شکست انجامید. متأسفانه این شکست‌ها هیچ تأثیر مثبتی بر بینش آنان نگذاشت. فرماندهی کل قوا (بنی‌صدر) که راه حل نظامی را مسدود شده می‌دید، به فعالیت‌های ی روی آورد. وی که تنها عامل آغاز جنگ را، احساس خطر غرب از انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینیره تصور می‌کرد، در صدد برآمد رهبری امام را تضعیف کند و با کودتای خزنده علیه خط امام، اوضاع را در داخل کشور به دست گیرد تا زمینه را برای سازش با غرب فراهم کرده و با زد و بندهای پشت پرده، برای پایان دادن به جنگ راهی بیاید.
به موازات بحرانی شدن اوضاع داخلی ایران، مواضع ی عراق نیز تغییر می‌کرد؛ به طوری که شعار مذاکره برای پایان جنگ را کنار گذاشت و آشکارا خواستار تجزیه ایران شد. در حالی که بنی‌صدر با حادثه 14 اسفند حرکت جدیدی را آغاز کرده بود و می‌رفت با دامن زدن به بحران داخلی، اوضاع را به نفع جناح خود سوق دهد، تلاش امامره در خنثی کردن توطئه‌های او و ایجاد جو آرامش تأثیر زیادی داشت.

بنی‌صدر و حامیانش گمان نمی‌کردند، ابتکار عمل در دست امام باشد. در این موقعیت و در حالی که چنین القا می‌شد که حذف بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا میسر نیست و ارتش از بنی‌صدر حمایت خواهد کرد، امام خمینی بنی‌صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد و این امر موقتاً به تیمسار (شهید) فلاحی سپرده شد. ارتش نیز به رغم همه القائات سوء، پایبندی خود را به امام و نظام نشان داد.

در عین حال، دشمن همچنان در فضای ذهنی خود سیر می‌کرد و به تحولات بعدی دل بسته بود. حوادثی که بعد از رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت بنی‌صدر و برکناری وی از ریاست جمهوری به وقوع پیوست، همچون حرکت مسلحانه سازمان مجاهدین خلق در نخستین روز برکناری بنی‌صدر در 30/3/1360، حادثه هفتم تیر که طی آن 72 نفر از مسئولان نظام و نمایندگان مجلس به شهادت رسیدند، ترورهای پی‌درپی مسئولان و قشر وسیعی از مردم و انفجار مقر نخست‌وزیری که به شهادت رئیس‌جمهور (رجایی) و نخست‌وزیر (باهنر) در 8/6/1360 منجر گردید، عراق را به تغییر و تحول احتمالی در ایران و پیروزی جناح متحد (بنی‌صدر و سازمان مجاهدین خلق) امیدوار می‌کرد.

این امید کاذب مانع از آن شد که عراق استحکام نظام اسلامی و قدرت رهبری امامره در موقعیت‌های بحرانی را درک کند، لذا به رغم موفقیت امامره در کنترل بحران و جلوگیری از فرعی شدن مسئله جنگ و نیز تولد نیروی جدید که همزمان با عزل بنی‌صدر، بلوغ خود را در عملیات "فرمانده کل قوا" به نمایش گذاشته بود، دشمن همچنان غافل بود و زمینه‌های اساسی در جنگ را درک نمی‌کرد. از سوی دیگر، نیرویی که از دل انقلاب برخاسته بود و در عین حال هنوز به خودباوری نظامی نرسیده بود، به تدریج درمی‌یافت که گره جنگ تنها به دست نیروهای انقلابی باز می‌شود. به همین منظور، در حالی که در شهرهای بزرگ روزهای بحرانی و سختی سپری می‌شد، فرماندهان عملیاتی سپاه همچون شهید حسن باقری، برای پایه‌ریزی استراتژی جدید، با تفکر و موشکافی، تجارب به‌دست آمده در صحنه عمل را مرور می‌کردند.

بخش سوم: سال دوم جنگ (31/6/1360 ـ 31/6/1361)
آزادسازی مناطق اشغالی

نیروهای مسلح انقلابی متشکل از نیرو‌های مردمی، سپاه و عناصر انقلابی ارتش که با حضور در میدان‌های درگیری و مقاومت و کسب پیروزی‌های متعدد همچون شکستن محاصره اهواز، آزادسازی سوسنگرد و بیرون راندن ارتش عراق از گیلان‌غرب و آبادان رشد کرده و اندیشه نوین نظامی را در نبرد ارتفاعات بازی‌دراز، تپه‌های الله‌اکبر و جنوب دارخوین به اجرا درآورده بودند، چهار ماه پس از رفع مهم‌ترین مانع داخلی (عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا) به مرحله بلوغ رسیدند. طوری که ظرف کمتر از یک‌سال،در چهار عملیات بزرگ ثامن‌الائمه، طریق‌القدس، فتح‌المبین و بیت‌المقدس، 57% از سرزمین‌هایی که در ماه‌های اول جنگ به اشغال دشمن درآمده بود، با قوه قهریه نیروهای انقلابی آزاد شد. مضافاً اینکه رعب ناشی از قدرت‌نمایی نیروهای ایران، دشمن را وادار کرد تا بخش دیگری از مناطق اشغالی را تخلیه کند.

به این ترتیب، در پایان چهار عملیات بزرگ از مجموع 13600 کیلومترمربع که در آغاز سال دوم جنگ تحت اشغال دشمن باقی مانده بود، 8600 کیلومترمربع آزاد و 2500 کیلومترمربع تخلیه گردید و 2500 کیلومترمربع دیگر - که عمدتاً شامل ارتفاعات و مناطق مهم مرزی و نیز شهرهای مهران و نفت‌شهر بود - همچنان در اشغال دشمن باقی ماند.

در این دوره که با عملیات ثامن‌الائمه(ع) شروع گردید، تحول فوق‌العاده‌ای در جنگ ایجاد شد. استراتژی جدیدی تبیین شد و امکان اقدام مشترک سپاه و ارتش میسر گردید. در استراتژی جدید برای هر یک از دو سازمان مذکور، جایگاه متناسب با کارایی، امکانات و توانشان تعریف شد و با موفقیت به اجرا درآمد. همچنین، گسترش سازمان رزم نیروهای سپاه پاسداران و تکامل آنها از رده گردان تا رده لشکر در این دوره میسر شد.

نیروهای سپاه که طی 19 ماه قبل از آغاز جنگ تنها جنگ نامنظم را تجربه کرده بودند، نیروهای سبک‌بالی بودند که تنها به ادوات سبک مجهز می‌شدند. با شروع جنگ گردان‌های مستقل منظم تشکیل شد و سپس با گردان‌های دیگر ترکیب شده و تیپ‌های مستقل را تشکیل دادند. بعد از چندی، با افزایش استعداد تیپ‌ها، لشکرها تشکیل شدند.
در کنار گسترش سازمان، با غنایم به‌دست آمده از دشمن، رسته‌های توپخانه و زرهی ایجاد شد. در این دوره سپاه یگان زرهی خود را با تنها تانکی که در عملیات فرماندهی کل قوا به غنیمت گرفت، تأسیس کرد و این یگان با تنها تانک خود در عملیات ثامن‌الائمه(ع) شرکت کرد. این روند به سرعت پیش رفت تا اینکه در عملیات فتح‌المبین، تیپ‌های اصلی سپاه همچون تیپ 8 نجف‌اشرف، تیپ 14 امام‌حسین(ع) و تیپ 25 کربلا هر کدام یک گردان زرهی در اختیار داشتند.

گسترش سازمان سپاه از زاویه دیگری نیز قابل توجه است. تمایل نیروهای مردمی به حضور در جنگ ایجاب می‌کرد تا سازمان مناسبی، جذب و به کارگیری آنان را عهده‌دار شود. مسلماً بافت فرهنگی این سازمان باید با نیروهای مردمی متناسب باشد. لذا سپاه که برخاسته از انقلاب و بطن مردم بود، مرکز جذب نیروهای مردمی شد. با روی آوردن مردم به سوی جبهه‌ها و سازمان‌دهی آنان توسط سپاه، سازمان رزم سپاه رو به گسترش گذاشت. با توسعه سازمان سپاه، امکان به‌کارگیری گسترده نیروهای انقلاب فراهم شد و متناسب با گسترش سازمان، آهنگ رشد نیروهای سپاه رو به فزونی نهاد و از عملیات ثامن‌الائمه(ع) تا عملیات بیت‌المقدس از 5 هزار به 60 هزار نفر صعود کرد. طوری که در عملیات ثامن‌الائمه 16 گردان، در عملیات طریق‌القدس 23 گردان، در عملیات فتح‌المبین 100 گردان و در عملیات بیت‌المقدس 112 گردان پاسدار و بسیجی وارد صحنه درگیری شدند.

پیروزی نیروهای ایران در صحنه‌های نبرد، نه تنها در داخل نتایج مهم و بازتاب وسیعی داشت و نیز نه تنها جبهه عراق را به‌ شدت متأثر کرد، بلکه در منطقه خاورمیانه نیز تأثیرات مهمی بر جای گذاشت. غرب که همواره می‌کوشید اسرائیل را به عنوان قدرت بلامنازع خاورمیانه معرفی نماید، با پیروزی پیاپی نیروهای ایران، در مورد ادامه امنیت اسرائیل نگران شد. به عبارت دیگر، کسب برتری در جنگ نه تنها توازن قدرت را به نفع خودی تغییر داد، بلکه قدرت اسرائیل را تضعیف کرد. لذا اسرائیل برای جبران، هجوم به لبنان را طراحی کرد و آن کشور را مورد حمله زمینی قرار داد تا با نمایش قدرت ارتش خود، بازتاب پیروزی نیروهای ایران را کمرنگ نماید و یکی از نقاط انقلاب‌خیز خاورمیانه را که تصور می‌رفت از ایران الگوپذیر باشد، سرکوب کند. در پی این حادثه، بخشی از نیروهای سپاه به فرماندهی احمد متوسلیان به سـوریه اعزام شدند تا در صـورت نیـاز آمـاده مقابلـه با ارتــش اسرائیل شوند، لیکن با هدایت امام و تأکید بر این مسئله که "راه قدس از کربلا می‌گذرد"، تنبیه م همچنان در رأس مسائل قرار گرفت و به جز اندکی از پاسداران، بقیه برای اجرای عملیات رمضان به ایران بازگشتند. در عین حال حضور سپاه در آن منطقه سبب راه‌اندازی تشکیلات نظامی حزب‌الله لبنان شد که نتایج آن بعداً آشکار گردید.

پشتیبانی دشمن در داخل

حرکت مسلحانه سازمان مجاهدین خلق که از سه ماهه آخر سال اول جنگ آغاز شده بود و شهادت و ترور بسیاری از مسئولان و مردم عادی و بی‌دفاع را در پی داشت، در سال دوم جنگ با تحرکات وسیع سازمان مجاهدین خلق در 5/7/1360 آغاز شد. هواپیمای فرماندهان عملیات ثامن‌الائمه(ع) ساقط شد و رئیس حزب جمهوری اسلامی خراسان - شهید هاشمی نژاد - نیز به شهادت رسید. سپس، چهار شخصیت بزرگ (شهیدان مدنی، دستغیب، صدوقی و اشرفی اصفهانی) شهید شدند.
در این دوران، جو داخل کشور همچنان ناامن بود. سپاه پاسداران ضمن حضور موفق در صحنه‌های جنگ، ماموریت مقابله با منافقین و بازگرداندن امنیت به شهرها را نیز به عهده داشت. در اجرای این مأموریت تشکیلات سازمان مجاهدین خلق شناسایی و تعداد زیادی از آنها دستگیر شدند.

در بهمن1360 طی یک اقدام بسیار مهم، نیروهای سپاه مرکزیت سازمان مجاهدین خلق را -که پس از فرار مسعود رجوی به فرانسه، به موسی خیابانی (فرد دوم سازمان) و اشرف ربیعی (همسر رجوی) واگذار شده بود- منهدم کرد.
بعد از موسی خیابانی، تقی زرکش ماموریت تشکیلات داخل کشور سازمان مجاهدین خلق را به عهده گرفت. در فروردین 1361 نیز، در اقدامی مشابه، خانه تیمی مرکزیت جدید شناسایی شد و طی عملیاتی منهدم گردید. بعد از این حادثه، سازمان مجاهدین خلق که از امنیت لازم برخوردار نبود، تشکیلات خود را به خارج از کشور منتقل کرد و تنها تیم‌های عملیاتی خود را در کشور باقی گذاشت که آنان نیز کاری از پیش نبردند و به مرور منهدم و یا متواری گشتند.

مسئله مهم دیگری که در سال دوم به وقوع پیوست حادثه آمل بود. یک گروه مائوئیستی موسوم به "اتحادیه کمونیست‌ها" به تصور آنکه پایگاه مردمی دارد، در بهمن 1360 در آمل، خود را "سربداران" خواند و با تعدادی کادر متوهم، یک درگیری مسلحانه در شهر آمل به راه انداخت. این اقدام به وسیله سپاه و حمایت مردم به سرعت سرکوب شد.

بخش چهارم: سال سوم جنگ (31/6/1361 ـ 31/6/1362)
تعقیب م

هرچند تا پایان دوره آزادسازی 85% از مناطق تحت اشغال دشمن آزاد شده بود، لیکن نزدیک به نیمی از مرز مشترک همچون ارتفاعات مهم مرزی قصرشیرین تا چزابه و نیز طلائیه، کوشک و شلمچه و دو شهر مهران و نفت‌شهر همچنان در اشغال دشمن قرار داشت ضمن اینکه قصرشیرین و سومار زیر دید و تیر دشمن بود. به عبارت دیگر 2500 کیلومترمربع از سرزمین ایران در اشغال دشمن باقی مانده بود و هیچ تضمینی برای عقب‏نشینی کامل عراق وجود نداشت. در این حال محافل ی بین‏المللی در مورد اعاده حقوق جمهوری اسلامی هیچ واکنشی نشان نمی‏دادند. به این ترتیب ادامه اشغال سرزمین‏های اسلامی، ارتش شکست خورده عراق را در موقعیت برتر نگه می‏داشت، لذا چاره‏ای جز ادامه جنگ و تعقیب م نبود. در سال سوم جنگ به موازات تلاش برای آزادسازی شهرهای سومار و مهران و برخی ارتفاعات مرزی، تعقیب م نیز در دستور کار قوای خودی قرار داشت.
از نکات مهم سال سوم جنگ، تحول در سازمان رزم سپاه بود. منحنی جذب نیروهای مردمی، که از عملیات ثامن‌الائمه(ع) تا عملیات بیت‌المقدس رشد فوق‌العاده‌ای را نشان می‌داد، از عملیات بیت‌المقدس تا عملیات رمضان ثابت ماند. فرماندهان سپاه پاسداران که علت این وضعیت را محدودیت سازمان رزم خودی می‌دانستند، درصدد گسترش آن برآمدند. بر همین اساس، بعد از عملیات رمضان، سازمان رزم سپاه تغییرات کلی یافت. در عملیات والفجر مقدماتی سازمان رزم جدید به طور کامل وارد صحنه نبرد شد، لیکن عدم موفقیت عملیات، سپاه را به این نتیجه رساند که رشد کمی سازمان سریع‌تر از رشد کیفی آن بوده است؛ لذا پس از عملیات مزبور سازمان رزم سپاه مجدداً اصلاح شد.

عدم موفقیت در عملیات رمضان - که با هدف تعقیب م در منطقه شلمچه به اجرا درآمد - اتحاد نظر مسئولان ی و فرماندهان نظامی کشور در زمینه ادامة جنگ بعد از عملیات بیت‌المقدس را به اختلاف نظر در این باره تبدیل کرد. از آن پس تمداران تنها با انگیزه کسب یک پیروزی نظامی بزرگ به منظور کسب امتیازات ی، با ادامه جنگ موافق بودند؛ اما نظامی‏ها با هدف کسب پیروزی مطلق نظامی به ادامه جنگ می‏اندیشیدند. این مسئله نوعی دوگانگی به وجود آورد. این دوگانگی از سال سوم جنگ آثار مثبت و منفی خود را نشان داد. میل به پایان جنگ با کسب یک پیروزی بزرگ، زمینه‌ساز آغاز تلاش دیپلماتیک در جنگ شد.

این حرکت هرچند محدود بود، ولی در سال‌های بعد آثار خود را بر جای گذاشت. ‌این دیدگاه سبب شده بود که مدت جنگ کوتاه فرض شود؛ لذا از به‌کارگیری کل امکانات کشور برای جنگ صرف نظر می‌شد و نبردها صرفاً با اتکا به مقدورات نظامی موجود و استفاده محدود از امکانات دولتی و حمایت‌های مردمی، پشتیبانی می‌گردید. این در حالی بود که در اردوی دشمن نه تنها امکانات عراق به طور متمرکز به جنگ اختصاص یافته بود، بلکه حمایت مالی کشورهای مرتجع عرب نیز سبب تقویت روزافزون ارتش عراق شده بود. به عبارت دیگر، پس از عملیات بیت‌المقدس، عراق جنگ را به عنوان مسئله اصلی خود تلقی می‌کرد حال آنکه در اردوی خودی به چشم موقت به آن نگریسته می‌شد. مضافاً اینکه استراتژی بزرگ کشور، استراتژی نظامی نبود؛ بلکه صبغه دیپلماسی داشت و هدایت جنگ با هدف دستیابی به صلحی شرافتمندانه دنبال می‏شد.

بخش پنجم: سال چهارم جنگ (31/6/1362 ـ 31/6/1363)
تحول غیر آشکار در جنگ

بعد از مسدود شدن راه پیشروی به سوی بصره در عملیات رمضان و نیز بی‌نتیجه بودن محور انتخاب شده به سمت العماره در عملیات والفجر مقدماتی، تلاش برای انتخاب زمین مناسب برای عملیات بعدی آغاز شد. حضور در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی این نتیجه را در پی داشت که طراحان سپاه به اهمیت منطقه هورالعظیم پی ببرند، لذا پس از این عملیات، شناسایی‌ها در هور آغاز شد. این اقدام که ابتکار جدیدی در جنگ محسوب می‌شد، می‌بایست در نهایت اختفا و پوشش انجام شود. همچنین به موازات شروع شناسایی منطقه، سپاه اولین گام خود را برای تشکیل سازمان رزم آبی - خاکی برداشت. این اقدام با تشکیل قرارگاه نوح نبی(ع) شکل گرفت. رعایت مسائل حفاظتی ایجاب می‌کرد که قرارگاه مزبور نیز تحت پوشش عمل کند. به این ترتیب فعالیت‏های شناسایی، ایجاد تحولات لازم در سازمان و نیز تهیه تجهیزات آبی - خاکی یک سال به طول انجامید و در نهایت، عملیات "خیبر" آغاز شد. در این عملیات اگرچه بیش از 40% از اهداف موردنظر تأمین نشد، لیکن این نتیجه بسیار مهم را در پی داشت که نیروهای خودی قادرند از نقاط پیش‏بینی نشده، به عمق مواضع دشمن نفوذ کنند. این مهم حاکی از آن بود که هرگونه برنامه‏ریزی دشمن برای ناکام گذاردن ایران برای دست‏یابی به اهدافش در جنگ، نامطمئن خواهد بود. بر این اساس، می‏توان گفت که سال چهارم جنگ، سال تزل اساسی در افکار طراحان نظامی دشمن است.

از دیگر وقایع مهم این سال، متلاشی شدن حزب توده ایران و انفجار مقر تفنگداران امریکایی در لبنان بود. دستگیری سران حزب توده ایران - که مورد حمایت علنی شوروی بودند - در وضعیتی که ایران در جنگ به سر می‌برد، حکایت از قدرت نظام اسلامی و پایبندی آن به ت "نه‌شرقی، نه‌غربی" داشت. مضافاً اینکه با دستگیری فرمانده نیروی دریایی ارتش (ناخدا افضلی) و نیز فرمانده جبهه میانی نیروی زمینی ارتش (سرهنگ عطاریان) - که هر دو از عناصر حزب توده بوده و برای شوروی جاسوسی می‌کردند - تلاش خصمانه ابرقدرت شرق علیه جمهوری اسلامی نیز بیشتر نمایان شد.

همچنین، انفجار مقر تفنگداران امریکا، فرانسه و اسرائیل در لبنان به دست جنبش حزب‌الله لبنان که به خروج نیروهای مزبور از بیروت انجامید، حکایت از قدرت انقلاب اسلامی در منطقه داشت. اقدام بزرگ حزب‌الله لبنان در بیرون راندن نظامیان فرانسوی، آمریکایی و اسرائیلی از بیروت، آثار شکننده عملیات خیبر بر عراق و حامیانش، اعزام بزرگ نیروهای بسیج در طرح "لبیک یا خمینی" و انهدام حزب توده در داخل کشور، پیروزی بزرگی بود که واکنش دشمنان جمهوری اسلامی ایران را در پی داشت.
سفر ریچارد مورفی، معاون وزارت امورخارجه امریکا به عراق و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس، سکوت مجامع جهانی در مورد عملیات گسترده شیمیایی ارتش عراق در عملیات خیبر، تشدید تحریم‌های اقتصادی و ممانعت از ارسال هرگونه تجهیزات نظامی به ایران، تجهیز عراق به هواپیماهای سوپراتاندارد فرانسوی برای حمله به نفت‌کش‌های ایران و جلوگیری از صدور نفت، از جمله اقدامات دشمنان برای مقابله با ایران اسلامی بود. در عین حال، سفر نخست‌وزیر ترکیه (اوزال) به ایران و گشودن باب مذاکره ی، از اقداماتی بود که برای ایجاد زمینه مناسب جهت برقراری ارتباط با تهران، در دستور کار غرب قرار داشت.
جنگ نفت‌کش‌ها که با کمک فرانسه در 1362 آغاز شد، هزینه‌های سنگین افزایش بیمه نفتکش‌ها و حق سورشارژ کشتی‌های تجاری در بنادر ایران و حملات هوایی عراق به کشتی‏ها و تأسیسات نفتی ایران، فشار اقتصادی سنگینی را بر ایران تحمیل کرد. اقدام دریایی خودی در این دوره، طرح ایجاد هدف‌های کاذب بود که به این طریق موشک‌های اگزوسه فرانسوی را منحرف سازد و نیز بمباران هوایی برخی کشتی‌های بیگانه بود تا عامل بازدارنده‌ای در برابر اقدامات عراق باشد.

بخش ششم: سال پنجم جنگ (31/6/1363 ـ 31/6/1364)
آغاز اقدامات ی

نتایج عملیات‌ها در سال‌های سوم و چهارم جنگ، این احساس را القا می‌کرد که جنگ حالت فرسایشی به خود گرفته است؛ لذا استکبار غرب از یک سو برای فشار به ایران، به تقویت عراق اهتمام می‌ورزید؛ و از سوی دیگر برای بازگذاردن راه‌های بازگشت ایران به اردوگاه غرب، می‌کوشید به ایران نزدیک شود. در این راستا، اقداماتی از قبیل انتقال فن‌آوری پیشرفته نظامی و نحوه تهیه سلاح‌های کشتار جمعی به عراق، سکوت در برابر بمباران‌های شیمیایی و کمک به آن کشور برای حمله به کشتی‌های تجاری و نفتی و تأسیسات صنعتی ایران از یک سو، و نیز اقداماتی همچون سفر گنشر وزیر خارجه آلمان به تهران به نمایندگی از 7 کشور صنعتی جهان در سال چهارم جنگ، مؤید این ادعاست.

به موازات اقدامات بلوک غرب، ابرقدرت شرق نیز می‌کوشید از وضعیت جنگ سود جوید. شوروی‌ها از یک طرف با تقویت ارتش عراق به ویژه نیروی هوایی آن و ارسال هواپیماهای میگ 25 به عراق، نیروی هوایی عراق را قادر ساختند بالاتر از سقف بُرد پدافند هوایی ایران، پرواز کرده و به سادگی در آسمان تهران حضور یابد. در عین حال، آنها به لیبی اجازه دادند، موشک‌های دوربرد در اختیار ایران قرار دهد. به این ترتیب، شوروی می‌کوشید ابتکار عمل در جنگ را به دست گیرد.

پس از مخالفت ایران با خواسته روس‌ها مبنی بر عدم حمایت از مجاهدین افغانی و عدم مصالحه ایران بر سر سرنوشت افغانستان، شوروی‌ها علاوه بر عدم مساعدت در جلوگیری از جنگ شهرها - که عراق با شدت دنبال می‌کرد - در یک حرکت مشکوک، لیبی را وادار کردند تا کارشناسان نظامی خود را پس از خرابکاری در سیستم هدایت موشک‌های زمین به زمین اسکاد و موشک‌های زمین به هوای سام 2، از ایران خارج کند. با خرابکاری در موشک‌های اسکاد، عملاً قدرت مقابله به مثل ایران از بین می‌رفت و نیروی خودی نمی‌توانست در قبال بمباران تهران، به بغداد حمله موشکی کند. مضافاً اینکه، با خرابکاری در موشک‌های ضدهوایی سام2، پدافند هوایی تهران تضعیف شد و متقابلاً، قدرت عمل میگ‌های 25 عراق افزایش یافت.

در این میان، ایران اسلامی نه تنها در برابر بمباران شیمیایی و بمباران‌های کشتی‌ها کمر خم نکرد، بلکه در جنگ شهرها نیز مقاومت کرده و خلأ ناشی از عدم حضور کارشناسان لیبیایی را پر نمود و متخصصین جوان و متعهد سپاه در اوج ناباوری، موشک‌های مزبور را بازسازی و راه‌اندازی کردند.

مقاومت مردم تهران در زیر بمباران‌های هوایی و راهپیمایی بزرگ آنان در روز جهانی قدس - که با وجود تهدید فرمانده نیروی هوایی عراق به بمباران و اعمال آن، با شکوه بی‌نظیری به اجرا درآمد - بی‌ثمر بودن فشار دشمن را به نمایش گذاشت و در نتیجه، حملات هوایی عراق متوقف گردید. تأکید رهبری نظام به "مقاومت تا آخرین خانه، آخرین نفر و آخرین قطره خون" و تبعیت مردم از امام خود، حاکی از آن بود که فشار دشمن موثر نیست و ایران تسلیم نخواهد شد. حتی اقدامات اهرم‌های فشار در داخل کشور و مخالفت گروه‌هایی چون نهضت آزادی با ادامه جنگ نه تنها موثر واقع نشد، بلکه پس از روبه‌رو شدن با شعار "جنگ جنگ تا رفع فتنه" - که امام مطرح فرمود - به شکست انجامید.

امام، از سویی مقاومت تا آخرین قطره خون را سرلوحه امور قرار داده بود. از سوی دیگر جنگ تا رفع فتنه در کل جهان را به عنوان استراتژی نظامی معرفی کرد. در عین حال، به فرماندهان دستور می‌داد تا به دشمن فرصت و مجال بازسازی ندهند. در همین راستا، یگان موشکی سپاه اجازه یافت برای اولین بار، چند فروند موشک خود را روانه عراق نماید. آنان موشک‌های بازسازی شده را روانه کرکوک و بغداد کردند.
همچنین، حکم امام به سپاه مبنی بر تشکیل سه نیرو که در روزهای پایانی سال پنجم جنگ صادر شد، نشان می‌داد که امام برای جنگ‌های به مراتب بزرگ‌تر و وسیع‌تر از جنگ ایران و عراق، نظام را آماده می‌کند.

تدابیر و اندیشه‌های امام، به آسودگی اجرا نمی‌شد. "جنگ تا آخرین نفر"؛ یا به عبارت دیگر، "نبرد عاشورایی" و نیز "جنگ تا رفع فتنه در جهان"، نه تنها عناصر و گروه‌هایی همچون نهضت آزادی، در تخریب آن تلاش می‌کردند، بلکه بسیاری از عناصر درون نظام نیز تمایلی به این دیدگاه نداشتند و بیش از هر چیز به پایان آبرومندانه جنگ می‌اندیشیدند. لذا تدابیر خود، امکانات کشور و افکار عمومی را در جهت اندیشه امام سوق ندادند، بلکه کسب یک پیروزی نظامی و پایان ی جنگ، رفتار آنان را شکل می‌داد. به همین جهت به‌رغم زمینه‌های آمادگی سپاه برای اجرای مأموریت‌های هوایی و دریایی، امکانات لازم برای گسترش سپاه فراهم نشد. از طرفی قرارگاه‌ها و یگان‌های هوایی و دریایی سپاه که از مدتی قبل بنا به ضرورت‌های عملیاتی و خودجوش شکل گرفته بود، با تلاش سپاه وسعت یافت و نام نیرو بر آنها گذاشته شد.

این وضعیت ناشی از وجود دو نوع نگرش در مورد تهدیدات علیه نظام بود. یک نگرش که متعلق به امام بود و حتی بنا به ضرورت و اهمیت جنگ، برای انتخاب رئیس دولت از فرمانده سپاه نظرخواهی می‌شد تا امکان هماهنگی بیشتر دولت و جنگ به‌وجود آید و نیز متناسب با تهدیدها، تقویت روزافزون سازمان سپاه را لازم می‌دید. نگرش دیگر تهدید را کوتاه‌مدت و گذرا می‌دید و راه‌حل درازمدت را برای پایان جنگ لازم نمی‌دانست.

در عین حال امام دست آنان را که به راه‌حل ی معتقد بودند نبست و به عناصر درون نظام اجازه داد که راه‌کار ی را به عنوان راه حل مورد نظر خود تعقیب کنند. در همین راستا بود که سفرهای مهم آقای هاشمی رفسنجانی به سوریه و سپس به چین و ژاپن انجام شد. سفر به سوریه به آزادی گروگان‌های امریکایی هواپیمای TWA انجامید و سفر به ژاپن نیز با سفر کیسینجر به این کشور همزمان شد. همچنین قطع بمباران شهرها بار اول با سفر دبیرکل سازمان ملل متحد به تهران و بار دوم با سفر وزیر خارجه عربستان به تهران همزمان شد. به هر حال این اقدامات با سفر گنشر به تهران بی‌ارتباط نبود و چه بسا مقدمات حوادثی بود که بعداً به ماجرای مک‌فارلین مشهور گشت.

بخش هفتم: سال ششم جنگ (31/6/1364 ـ 31/6/1365)
تغییر توازن به سود ایران

حمایت ی و نظامی جهان از عراق روزبه‌روز افزایش می‌یافت. کمک‌های اطلاعاتی امریکا به عراق، تسهیل در انتقال تکنولوژی پیشرفته تسلیحاتی به این کشور و نیز حمایت مالی و ارسال تجهیزات پیشرفته، ارتش عراق را به رغم آسیب‌های فراوان تقویت کرده بود.
در وضعیتی که توان دشمن فقط از جنبة پیاده نظام به 550 گردان پیاده می‌رسید و توان سپاه برای آفند از 80 گردان نمی‌کرد، اعتقاد برخی بر این بود که با توان موجود می‌توان به یک عملیات پیروزمندانه دست یافت و جنگ را به پایان رساند. گروهی معتقد بودند که ضرورت ادامه جنگ غیرقابل انکار است، گرچه با توان موجود میسر نباشد. مبتنی بر این اعتقاد، امام خمینی در آستانه ششمین سال جنگ، حکم تشکیل سه نیرو را به سپاه ابلاغ کرد. سپاه که از سال 1362 به فعالیت دریایی پرداخته و قرارگاهی را به همین منظور تشکیل داده بود و مسئولیت فرماندهی یگان موشکی کشور را نیز بر عهده داشت، برای اجرای این فرمان آماده بود؛ اما تحقق این فرمان به زمان و امکانات و نیز پشتیبانی و حمایت مسئولان کشور نیاز داشت.

سپاه برای اجرای عملیات موفق، حداقل به 300 گردان نیاز داشت. ولی کشور برای تجهیز این تعداد گردان آماده نبود. لذا سپاه بر سر دوراهی اعلام عدم امکان ادامه جنگ و یا قبول ادامه جنگ با امکانات موجود، راه‌حل دوم را پذیرفت و به توان موجود بسنده کرد. تنها راه تقویت سپاه با اعزام بزرگ نیروهای بسیج تحت عنوان سپاهیان محمد(ص) میسر می‌شد. به این ترتیب، سپاه توانست 140 گردان وارد صحنه عملیات والفجر8 کند و طی 75 روز جنگ با ارتش عراق، منطقه آزاد شده را حفظ نماید. این اولین عملیات بزرگ سپاه بود که بدون حضور ارتش به اجرا درآمد و پیروزمندانه نیز به پایان رسید.

سال ششم، سال ورود نسبی دولت در جنگ نیز می‌باشد. تشکیل ستاد پشتیبانی جنگ با مسئولیت معاون نخست‌وزیر و به کارگیری برخی وزارت‌خانه‌ها و کارخانه‌های دولتی، نقش جدیدی را در جنگ به دولت بخشیده بود. در عین حال این اقدام مفید، تمام نیازمندی‌های جبهه را برطرف نمی‌کرد.

اصلی نبودن مسئله جنگ، تأثیرات ناشی از تحریم‌های بلندمدت اقتصادی، و نیز تعهد دولت به عادی نگه‌داشتن وضعیت زندگی مردم، مانع از نقش تعیین کننده دولت در جنگ بود. حضور دولت علی‌رغم مؤثر و مفید بودنش، تحولی در جنگ ایجاد نکرد. به عبارت دیگر، به آن معنا که دولت در عراق نقش داشت و به گونه‌ای که در تمام جنگ‌های مهم روی داده است، هرگز تمام امکانات کشور وارد جنگ نشد و یا زمینه‌های لازم برای ورود دولت در جنگ به وجود نیامد.

پیروزی بزرگ والفجر8 که ارتباط عراق با خلیج‌فارس را تقریباً قطع کرد و همسایگی ایران با کویت را در پی داشت و طی آن انهدام وسیعی در ا

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام:


حضرت آیت الله ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (سه‌شنبه) در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام با تأکید بر ضرورت تقوای مسئولان بویژه در رسیدگی به امور مردم، رعایت بیت المال و اجتناب از اشرافیت» به بیان وظایف اساسی مسئولان سه قوه برای حل مشکلات اقتصادی و رونق تولید پرداختند و با اشاره به اقدامات خبیثانه امریکا برای تغییر محاسبات و تسلیم شدن مسئولان» و نیز فاصله گرفتن مردم از نظام» افزودند: گزینه قطعی ملت ایران در مواجهه با دشمن، مقاومت در همه زمینه هاست، چرا که مذاکره با دولت کنونی امریکا سمّ مضاعف است، البته جنگی نخواهد شد بلکه برخورد، برخورد اراده هاست و در این زمینه، اراده ملت ایران و نظام اسلامی قوی تر از دشمن است و به فضل الهی این بار هم پیروز خواهیم شد.
رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنانشان ماه رمضان را ماه تقوا» و زمینه و بستری برای رواج پروا از خداوند متعال خواندند و گفتند: قرآن وعده داده است که تقوا موجب بصیرت، رستگاری، جلب رحمت و هدایت و ایجاد قدرت تشخیص حق از باطل خواهد شد و با وجود تقوا، هیچ بن‌بستی وجود نخواهد داشت.
حضرت آیت الله ‌ای جنبه دیگر تقوا از منظر قرآن کریم را تقوای از غیر خدا» برشمردند و افزودند: معنای تقوای از غیر خدا این است که از هیچ قدرتی غیر از خدا نترسیم و زندگی و آینده خود را وابسته و به دست آنها ندانیم.
ایشان با یادآوری کلامی حکمت‌آمیز از امام راحل مبنی بر وم پرهیز از شهوات معنوی در ماه رمضان بویژه قدرت‌طلبی، خطاب به مسئولان تأکید کردند: گفتار، رفتار و تصمیم‌های ما مسئولان در سرنوشت مردم مؤثر است، بنابراین مسئولان بیش از همه به تقوا نیاز دارند، چرا که با بی‌تقوایی آنها، حقوق مردم به طرز جبران‌ناپذیری پایمال خواهد شد.
رهبر انقلاب اسلامی، تقوا و امانتداری» را جزو مهمترین شاخصها در سپردن امور و مسئولیتها دانستند و با تأکید بر وم مراقبت مسئولان در رعایت بیت‌المال، خویشتنداری در برابر طغیان نفس و پرهیز جدی از مال‌اندوزی و میل به اشرافیت، گفتند: سلوک پیغمبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) کاملاً بر خلاف دنیاطلبانی بود که به دنبال کسب قدرت برای رسیدن به شهوات نفسانی و مال و ثروت هستند و در جمهوری اسلامی نیز مسئولان موظفند با تمسک به سیره آن بزرگواران، از اسراف و زندگی اشرافی و تجملاتی پرهیز کنند.
رهبر انقلاب اسلامی سخنان خود را با ورود به مباحث و مسائل اقتصادی کشور ادامه دادند و با اشاره به سخنان رئیس جمهور مبنی بر وم جدی تر شدن مدیریت ها و برنامه ریزی ها، گفتند: سخنان آقای رئیس جمهور، سخنان درستی است که باید انجام شود و انجام دادن آن هم به دست خود مسئولان و دولت است و راه هم در این زمینه باز است.
حضرت آیت الله ای مهمترین مسئله کشور را در شرایط کنونی مسئله اقتصاد و مشکلات معیشتی و فشار بر مردم به‌ویژه طبقات ضعیف و متوسط» دانستند و افزودند: مشکلات اقتصادی و نداشتن برنامه اقتصادی علاوه بر اینکه به اعتبار هر کشوری لطمه وارد می کند، به دلیل آنکه مردم و طبقات ضعیف تحت فشار قرار می گیرند، زمینه ساز طمع دشمن نیز می شود.
ایشان با تأکید بر اینکه حل مسائل و مشکلات اقتصادی باید به‌طور جدی در دستور کار مسئولان قرار گیرد، خاطرنشان کردند: در زمینه مسائل اقتصادی موانع وجود دارد ولی هیچ بن بستی وجود ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: مسائل و مشکلات اقتصادی باعث شده است که دشمنان ما و در رأس آن امریکا به زعم خود تصور کنند، با تحریم های بی سابقه می توانند به ایران ضربه بزنند در حالی که ف جمهوری اسلامی به همت مردم و مسئولان مستحکم است.
حضرت آیت الله ای با تأکید بر اینکه اقتصاد کشور از زیرساخت ها و ظرفیت های خوبی برخوردار است، گفتند: اقتصاد کشور از چند بیماری مزمن رنج می برد که اگر در شرایط تحریمی فعلی بتوان این بیماری‌ها را برطرف کرد، اقتصاد ایران حرکت جهشی خواهد کرد.
ایشان وابستگی به نفت و خام فروشی»، مداخلات غیر لازم دستگاههای حکومتی در مسائل اقتصادی و عدم اجرای مناسب تهای اصل ۴۴» و تخریب فضای کسب و کار و قوانین دست و پا گیر» را از جمله بیماریهای مزمن اقتصاد کشور برشمردند و افزودند: اصلاح ساختاری بودجه که قرار بود مجلس و دولت، در چهار ماهه اول امسال آن را انجام دهند و همچنین اصلاح نظام بانکی از دیگر کارهای مهم و اساسی است که باید انجام شوند.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: تحقق این امور زیربنایی و ساختاری نیازمند مدیریت شجاعانه، امیدوارانه، جهادی، همراه با اشراف میدانی بر مشکلات، عدم انفعال در برابر دشمن و شرطی نکردن اقتصاد به مسائل خارج از اختیار خودمان است.
حضرت آیت الله ای افزودند: متأسفانه در سالهای اخیر به‌طور مکرر، اقتصاد کشور به تصمیم های دیگران گره زده شد و بسیاری از کارها به تصمیم های امریکا موکول شد و در نتیجه سرمایه گذار و فعال اقتصادی نیز کارهای خود را موکول به این امور کرد.
ایشان یکی از راههای حل مشکلات اقتصادی را استفاده از ظرفیت وسیع مردمی کشور دانستند و با تأکید بر اینکه برخورد دولت با عوامل مخرب در بخشهای گوناگون اقتصادی بسیار ضروری است، افزودند: باید با قاچاق، دلالی ها، خریدهای خیانتکارانه‌ی ارزاق عمومی و احتکار، بدون هراس از جنجال ها، برخورد قاطع شود و همه باید از دولت در این عرصه حمایت کنند.
حضرت آیت الله ای در بیان چند کار و وظیفه اساسی که باید به عنوان تفکری عام مورد توجه و عمل سه قوه قرار گیرد، رونق تولید» را کلید حل بسیاری از مشکلات خواندند و افزودند: در سایه عزم جهادی و به‌کارگیری جوانان متخصص، موانع رونق تولید قابل رفع است که اگر این هدف محقق شود، مسائلی نظیر اشتغال، کاهش تورم، رفاه مردم و صادرات، شتاب خوبی خواهد گرفت.
ایشان اعتماد به جوانان» را راه حل اصلی برشمردند و خاطرنشان کردند: هر جا به نسل جوان اعتماد کردیم و حداقلِ امکانات را در اختیارش گذاشتیم، پیش رفتیم.
رهبر انقلاب تولیدات تحسین برانگیز نظامی از جمله موشک‌های نقطه زن بالستیک و کروز با برد ۲ هزار کیلومتر را نتیجه اعتماد به جوانان مؤمن، با انگیزه و خستگی ناپذیر خواندند و افزودند: در بحث غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم و تأمین نیازهای پزشکی هسته ای نیز وقتی کار را به جوانان محول کردیم، در میان ناباوری بسیاری، کار به این مهمی را به سرانجام رساندند، ضمن اینکه مشکل ترین بخش غنی سازی، رسیدن به ۲۰ درصد است و مراحل بعدی، آسانتر از این مرحله است.
ایشان پرسیدند: آیا اینگونه جوانان نمی توانند مشکلات صنایع را حل کنند و با یافتن حلقه های مفقوده بخش های مختلف، کارها را به سامان برسانند؟
رهبر انقلاب با ابراز تلخ کامی از شنیدن خبر تعطیلی برخی واحدهای تولیدی یا کشاورزی، وزارت صنایع را به تهیه فهرست موارد مورد نیاز واحدهای تولیدی (اعم از ماشین آلات، قطعات و مواد اولیه) و ارائه فراخوان برای رفع این نیازها توصیه مؤکد و خاطرنشان کردند: بسیاری از این موارد در داخل کشور قابل تأمین است.
حضرت آیت الله ای دومین کار و وظیفه اساسی دولت و دیگر قوا را تلاش برنامه ریزی شده و بی وقفه برای خودکفایی بویژه در زمینه کشاورزی» برشمردند و افزودند: متأسفانه در مقطعی با این حرف که خرید محصولات از بیرون ارزان‌تر تمام می شود و تولید در داخل صرفه اقتصادی ندارد، روند خودکفایی دچار ضربه شد.
ایشان افزودند: البته ممکن است خرید برخی محصولات از جمله گندم از خارج به صرفه باشد، اما اگر جلوی واردات این محصول مهم را گرفتند چه کار خواهیم کرد؟ بنابراین باید با تلاش بیشتر به راه عاقلانه خودکفایی ادامه دهیم.
رهبر انقلاب خودکفایی در زمینه بنزین را مهم برشمردند و افزودند: پالایشگاه ستاره خلیج فارس که به همت سپاه احداث و راه اندازی شد، حدود یک‌سوم مصرف مسرفانه کنونی بنزین را تأمین می کند که بسیار مهم است.
حضرت آیت الله ای در جمع بندی این محور تأکید کردند: اقتدار و آبروی کشور در خودکفایی» است و باید نیازهای مهم کشور را خودمان تولید و تأمین کنیم.
سهولت کسب و کار» سومین مسئله ای بود که رهبر انقلاب به عنوان دستور کار عمومی قوا مطرح کردند و افزودند: مقررات و قوانینِ بسیار و گاه متناقض» عملاً مانع رونق فضای کسب و کار شده است که باید خیلی جدی این مشکل دست و پا گیر را برطرف کرد.
رهبر انقلاب بخش کشاورزی را دارای اولویت خواندند و افزودند: این بخش، هم از جهت تأمین مواد غذایی و هم از جهت سهم اشتغال، بسیار مهم است و باید با احداث صنایع تبدیلی در روستاها و برطرف کردن مشکل فروش محصولات کشاورزی روستاییان، به آن توجه کامل کرد چرا که در پیشرفت و قدرت کشور بسیار مؤثر خواهد بود.
رهبر انقلاب نیروی انسانی کارآمد، جوان، پرانگیزه و خستگی ناپذیر را ثروتی عظیم و بی نظیر دانستند و افزودند: هزاران گروه تحقیقاتی در داخل و خارج از دانشگاهها وجود دارند که می‌توانند با ایده ها و فکرهای خوب و راهگشا، چرخه کارها در بخش صنایع و معادن و دیگر بخشها را روان سازی و مسائل زمین مانده را راه‌اندازی کنند.
ایشان فرصت جبران خسارات سیل را فرصت خوبی برای رونق بخشهای مختلف تولید خواندند و تأکید کردند: باید اعتبارات جبرانی مناطق سیل‌زده را به گونه ای برنامه ریزی و هدایت کرد که به رونق کارخانه ها بینجامد.
حضرت آیت الله ای مسکن سازی را از جمله رشته های کارآفرین خواندند و گفتند: از جمله غفلت های چند سال اخیر، بی توجهی به موضوع مسکن سازی بوده است.
ایشان افزودند: باید از فرصت ترمیم یا ساخت مسکن برای هموطنان سیل زده استفاده کرد و با کمک دستگاههای مختلف و بخش خصوصی حرکت عظیم اشتغال‌زا و تولید آفرین در بخش مسکن را بوجود آورد.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان به موضوع تلاشها و اقدامات ضد ایرانی امریکا پرداختند و خاطرنشان کردند: در مواجهه با دشمن دو راه بیشتر وجود ندارد یا عقب‌نشینی ما و پیشروی متقابل آنها و یا مقاومت و ایستادگی که تجربه ما در جمهوری اسلامی نشان می‌دهد هر جا در مقابل دشمن مقاومت کردیم، جواب گرفتیم.
ایشان مقاومت در عرصه اقتصادی را متفاوت از مقاومت در عرصه نظامی دانستند و افزودند: مقاومت در عرصه اقتصادی به معنای مستحکم کردن ساخت اقتصادی کشور است که لازمه آن هم برخورد جدی با مسائل و پیگیری امور است.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه برای اصلاح امور نباید چشم به خارج دوخت، خاطرنشان کردند: چشم دوختن به بیگانه موجب ضربه به کشور می شود که نمونه آن را در برخورد اروپایی ها در قضیه برجام می بینیم.
حضرت آیت الله ای افزودند: ما با اروپایی ها، مشکل و دعوایی نداشتیم اما آنها به هیچیک از تعهدات خود عمل نکردند و نمی کنند و در عین حال مدام ادعا می کنند که ما به برجام پایبند هستیم.
ایشان با تأکید بر اینکه علاوه بر دولت، مردم نیز باید برای حل مسائل اقتصادی، نقش آفرینی کنند، گفتند: مردم با خرید محصولات داخلی و استمرار حمایت از کالای ایرانی، پرهیز از اسراف، توجه نکردن به شایعات در فضای مجازی و زیاده روی نکردن در خرید، می توانند به رونق تولید کمک کنند.
حضرت آیت الله ای در ادامه سخنان خود، در تبیین طراحی امریکایی‌ها در شرایط فعلی گفتند: آنها تمام تلاش خود را به کار گرفته اند تا با فشارهای شدید اقتصادی، اولاً نظام محاسباتی مسئولان را به‌گونه‌ای تغییر دهند تا آنان مجبور به تسلیم شوند و ثانیاً مردم را در مقابل نظام قرار دهند.
ایشان با تأکید بر اینکه طراحی و محاسبه امریکا همانند محاسبات چهل سال گذشته غلط است و به نتیجه هم نخواهند رسید، افزودند: امریکایی‌ها این بار نیز قطعاً شکست خواهند خورد و در این موضوع تردیدی نیست.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: سردمداران امریکا به دلیل بغض و کینه ای که به جمهوری اسلامی ایران دارند، کور شده اند و نمی توانند درست محاسبه کنند.
حضرت آیت الله ای با اشاره به مخالفت بسیاری از صاحبنظران در امریکا با شیوه برخورد با ایران و گروههای مقاومت گفتند: مسئولان کنونی امریکا واقعاً درک درستی نسبت به مسائل گوناگون و همچنین جمهوری اسلامی ندارند.
ایشان با تأکید بر اینکه هیچکس نباید از هیبت ظاهری، تشرها و هیاهوهای امریکا بترسد، افزودند: ابرقدرتها معمولاً کار خود را با تشر و هیاهو پیش می برند و هرگونه جا زدن در مقابل این تهدیدها خطا است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: علاوه بر امریکا، از ثروت قارون های منطقه خلیج فارس نیز نباید ترسید زیرا هیچ غلطی نمی توانند بکنند.
حضرت آیت الله ای خاطرنشان کردند: امریکا در سال ۱۳۵۷ و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بسیار قدرتمندتر از شرایط فعلی بود و کارتر رئیس جمهور آن زمان، هم عقل و هم قدرت بیشتری از رئیس جمهور کنونی امریکا داشت و محمدرضا پهلوی نیز به عنوان مأمور آنها بر همه امور مسلط و کاملاً تابع بود اما ملت ایران توانست با دست خالی همان امریکا را شکست دهد، ضمن آنکه جوانهای انقلابی امروز کمتر از سال ۵۷ نیستند و عمق اندیشه انقلابی آنها نیز بیشتر است.
ایشان با تأکید بر اینکه دشمنی امریکا با جمهوری اسلامی بیشتر نشده بلکه نسبت به چهل سال گذشته، آشکارتر و صریح تر شده است افزودند: باید بدانیم، کسی که با صدای بلند تهدید می‌کند، قدرت و توانایی او به اندازه آن صدای بلند نیست.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: دولت فعلی امریکا علاوه بر دشمنی صریح تر با نظام اسلامی بیش از هر دولت دیگر این کشور، در خدمت مصالح رژیم صهیونیستی است و به عبارتی بسیاری از تهای امریکا در دست صهیونیستها است.
حضرت آیت الله ای با اشاره به ادعا و جنجال مقامات فعلی امریکا از جمله رئیس جمهور این کشور مبنی بر اینکه تهای ما موجب تغییر در ایران شده است، گفتند: بله، تغییر در ایران ایجاد شده اما این تغییر به این صورت بوده است که نفرت مردم از امریکا، ده برابر شده است.
ایشان دست نیافتنی تر شدن منافع جمهوری اسلامی»، افزایش همت جوانان» و افزایش آمادگی نیروهای نظامی و امنیتی» را از دیگر تغییرات در ایران برشمردند و تأکید کردند: سخنان مقامات امریکایی نشانگر میزان دوری آنها از واقعیات و محاسبات اشتباه و غلط آنها است.
رهبر انقلاب اسلامی سخنان مقام‌های امریکایی درباره ایران را نشان دهنده حماقت بالای آنها دانستند و افزودند: رئیس جمهور امریکا می گوید از وقتی که من آمده ام، هر جمعه در ایران راهپیمایی علیه نظام برگزار می شود باید به این فرد گفت، اولاً روز جمعه نیست بلکه شنبه است و ثانیاً تهران نیست بلکه پاریس است.
رهبر انقلاب با اشاره به مشکلات درونی و بزرگ امریکا در زمینه های اجتماعی و اقتصادی افزودند: این نکته البته غالباً مورد توجه قرار نمی گیرد اما مشکلات مهم اجتماعی و تناقض و آشفتگی در دولت امریکا، واقعیتی است که وضع ضعیف دشمن را نشان می دهد.
ایشان با استناد به گزارشهای رسمی مراکز دولتی امریکا، وجود ۴۱ میلیون امریکایی دچار گرسنگی و ناامنی غذایی»، نامشروع بودن چهل درصد نوزادان»، وجود ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار زندانی (که بالاترین میزان جهانی به نسبت جمعیت است)»، بیشترین آمار مصرف مواد مخدر» و وقوع ۳۱ درصد تیراندازیهای جمعی دنیا در امریکا» را از جمله واقعیات این کشور خواندند و افزودند: برخی ها، امریکا را خیلی بزرگ و پرهیبت و خطرناک جلوه ندهند البته نباید از دشمنیِ دشمن غفلت بشود اما حقیقت آن است که امریکا گرفتار مشکلات مختلف است.
ایشان افزودند: علاوه بر این گرفتاری های درونی، تهای غلط امریکا از لحاظ ی و امنیتی عموماً به ضرر این کشور تمام شده و در منطقه ما، اروپا و مواجهه با برخی قدرتهای آسیایی، آنها را دچار مشکلات بیشتر کرده است، ضمن اینکه روند هزینه های ۷ هزار میلیارد دلاری و بی نتیجه آنها در منطقه، همچنان ادامه دارد اگر چه دستشان در کیسه سعودی ها نیز هست.
حضرت آیت الله ای با اشاره به هشدار برخی صاحبنظران امریکایی مبنی بر اینکه فشار بر جمهوری اسلامی به جهش اقتصادی ایران منجر خواهد شد، گفتند: امریکا در مواجهه با ملت ایران و استحکام روزافزون نظام اسلامی قطعاً شکست خواهد خورد.
ایشان با اشاره به برخی که می گویند مذاکره با امریکا چه عیبی دارد، تأکید کردند: مذاکره با امریکا تا وقتی به تعبیر حضرت امام آدم نشده سمّ است ضمن اینکه مذاکره با دولت فعلی این کشور سمّ مضاعف است.
رهبر انقلاب در تبیین این واقعیت افزودند: معنای حقیقی مذاکره، معامله و بده بستان است و آنها دقیقاً در این معامله، دنبال نقاط قوت ایران هستند.
ایشان افزودند: می گویند بیایید درباره موشک مذاکره کنیم، معنای حقیقی این حرف این است که شما باید بُرد و دقت موشک هایتان را کم کنید تا اگر روزی شما را هدف قرار دادیم، نتوانید جواب بدهید. اما بدیهی است که کسی در ایران این حرف را نمی پذیرد؛ بنابراین همین سر و صداها ادامه خواهد یافت.
حضرت آیت الله ای تاکید کردند: این مسئله بحث دین و انقلاب نیست، بلکه هیچ ایرانی غیرتمند و با شعوری حاضر نیست با طرفی که می خواهد نقاط قوت کشور را از دست او درآورد، معامله کند.
ایشان در مثال دیگری در زمینه اهداف واقعی دشمن در بحث مذاکره افزودند: عمق راهبردی ی و امنیتی برای هر کشوری مسئله ای حیاتی است، برای ما نیز عمق راهبردی در منطقه خیلی مهم است، آنها از این مسئله ناراحتند و می خواهند بر سر عمق راهبردی بسیار خوب ایران با آنها معامله کنیم؛ آیا کسی می پذیرد؟
رهبر انقلاب تأکید کردند: براساس این واقعیات اصل مذاکره با امریکا حتی با کسی که آدم حسابی باشد غلط است و مذاکره با اینها که به هیچ چیز از جمله اخلاق و قانون و عرف بین المللی پایبند نیستند، مسخره است و مطلقاً معنا ندارد.
حضرت آیت الله ای افزودند: البته در عقلای ما کسی دنبال مذاکره نیست، مردم هم که دنبال مذاکره نیستند، فقط برخی گوشه کنار حرفی می زنند.
رهبر انقلاب با اشاره به نامه های رئیس جمهور قبلی امریکا به ایشان افزودند: اوباما که ظاهرش خیلی اتو کشیده تر از اینها بود یک نامه فدایت شوم برای ما نوشت و بنده بعد از مدتی جوابی به او دادم، بلافاصله نامه دوم را نوشت، می خواستم جواب بدهم که فتنه ۸۸ پیش آمد و او با فراموش کردن همه آن حرف ها و ابراز ارادت ها، با خوشحالی به حمایت و دفاع از فتنه و فتنه‌گرها شتافت.
رهبر انقلاب با اشاره به اینکه امریکا مجبور به عقب نشینی در مقابل مقاومت ملت ایران خواهد شد افزودند: بحث مقاومت، بحث برخورد نظامی نیست و اینکه برخی در رومه یا فضای مجازی مسئله جنگ را مطرح می کنند، حرف بیخود و غلطی است.
ایشان تأکید کردند: بنا نیست جنگی انجام بگیرد و انجام هم نخواهد گرفت، چرا که ما ابتدا به ساکن هیچگاه دنبال جنگ نیستیم و آنها هم می دانند که جنگ به صرفه‌شان نیست.
رهبر انقلاب در پایان سخنانشان خاطرنشان کردند: رویارویی کنونی، برخورد اراده هاست و چون ما اراده ای قوی تر داریم و به خدا توکل می کنیم، ان‌شاءالله آینده خوبی در انتظار ملت است.
ایشان تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران به فضل الهی، در پرتو ایستادگی، هوشیاری و اراده ملت و مدیریتها و تدابیر جدیدی که رئیس جمهور محترم اشاره کردند پیروز این میدان خواهد بود.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقای رئیس جمهور گفت: سال ۹۷ سال سختی برای مردم کشورمان بویژه از لحاظ فشار بر معیشت و زندگی مردم و کاهش درآمدهای دولت بود.
رئیس جمهور به افتتاح طرح های بزرگ در سال های گذشته از جمله افتتاح ۱۵ فاز پارس جنوبی اشاره کرد و گفت: در این مدت بزرگترین پالایشگاه میعانات گازی که در خاورمیانه بی‌نظیر است، افتتاح شد که موجب تولید دو برابری و خودکفایی در تولید بنزین شد.
آقای از افتتاح بزرگترین طرح های مربوط به ارتباطات، راه و راه آهن و همچنین اتصال چهار استان به راه آهن سراسری خبر داد و با یادآوری بهبود تراز تجاری محصولات کشاورزی به بارش باران های بی سابقه اخیر اشاره کرد و گفت: علاوه بر افزایش خرید تضمینی گندم، افزایش تولید دانه های روغنی و خودکفایی در تولید گندم، در زمینه کشت گلخانه ای از ۸ هزار و ۸۰۰ هکتار به ۱۵ هزار هکتار رسیده ایم و در آینده به ۲۰ هزار هکتار خواهیم رسید.
آقای به افزایش سه تا پنج برابری پرداختی مستمری بگیران کمیته امداد و بهزیستی اشاره کرد و افزود: در زله کرمانشاه در مدت ۱۴ ماه، سه و نیم میلیون متر مربع ساختمان سازی شده که این کاری بسیار بزرگ است.
رئیس جمهور با تاکید بر نیاز به وحدت و اتحاد در کشورگفت:کاری که ملت و مسئولان در ماجرای سیل انجام دادند بی نظیر بود و به وحدتی شبیه آنچه که در ماجرای سیل شاهد بودیم نیاز داریم چرا که آن اتحاد توانست یک تهدید را به یک فرصت بزرگ تبدیل کند.
آقای با بیان اینکه مردم در فشار هستند و باید به معیشت آنان توجه ویژه کرد، افزود:اگر بتوانیم در کالاهای وارداتی نظارت بیشتری کنیم می توانیم مشکلات مردم را در زمینه معیشت کمتر و بر تحریم غلبه کنیم. رئیس جمهور با بیان اینکه با متحد بودن می توانیم از معضلات عبور کنیم، معیار دوستی در درون نظام را اعتقاد و التزام به قانون اساسی برشمرد و افزود: اگر هر کسی به قانون اساسی پایبند باشد و همه ظرفیت های قانون اساسی بکار گرفته شود می توانیم از مشکلات عبور کنیم.
رئیس جمهور با اشاره به تصمیم آمریکا برای متوقف کردن صادرات نفت ایران و اخلال در صادرات غیرنفتی، و فشار روانی و تبلیغی، افزود: با ایثار و وحدت مردم و با سازماندهی، برنامه ریزی، مدیریت بهتر و هماهنگی بیشتر و تمرکز در اداره کشور می توانیم از این معضلات عبور کنیم.
رئیس جمهور با بیان اینکه اداره کشور بدون تغییر در ساختار بودجه و اقتصاد امکانپذیر نیست گفت: این کار تنها در اختیار دولت نیست، باید اختیارات متمرکز و درک مجلس و دولت از شرایط کشور و منطقه و جهان یکسان شود.
آقای با اشاره به اینکه می توانیم به جای درآمد نفتی درآمد غیرنفتی را جایگزین کنیم، گفت: آمریکایی ها با محاسبات اشتباه و غلط فکر می کردند ظرف چند ماه می توانند ملت بزرگ ایران را به زانو در آورند و تاریخ هایی را برای این موضوع تعیین کردند اماملت ایران با استقامت، ایستادگی و مقاومت روزها و ساعات زرینی را در تاریخ جمهوری اسلامی ایران خلق کرد.
وی با بیان اینکه ملت، رهبری، دولت و مجلس موجب ناکامی دشمن شدند ادامه داد: امروز هم دشمن در پی زور و تزویر است، صبح ناوگانش را می فرستدو شب شماره تلفن می دهد. البته ما شماره تلفن های زیادی از آنها داریم و هر تاریخی که آنها در آن روز جنایتی علیه ملت ایران انجام داده اند شماره تلفن واقعی آنهاست.
رئیس جمهور ادامه داد: اختلاف ما و شما در ظلم و نسبت به ملتها و ملت ایران است، توبه کنید و برگردید، راه باز است شاید مردم ایران از ظلم و جنایت تاریخی شما بگذرند.
آقای با بیان اینکه دنیا به بردباری ملت ایران پی برده است، افزود: بعد از تخلف امریکا از توافق هسته ای به دوستانمان و اتحادیه اروپا که هر دو از ما مهلت خواسته بودند تا به وظایفشان عمل کنند به اندازه کافی فرصت دادیم.
رئیس جمهور با بیان اینکه امروز باید از مسیر حقوقی استفاده کنیم و این را دولت و شورای عالی امنیت و نظام با رهنمود رهبری آغاز کرده، گفت: این مسیری است که اقدام و اعلام کردیم.
وی افزود: برخی به اشتباه می گویند که ۶۰ روز مهلت دادیم تا ۶۰ روز دیگر عمل کنند در حالی که ما از روز ۱۸ اردیبهشت عمل کردیم و ۲ تعهد را کنار گذاشتیم و ۲ تعهد دیگر را نیز بعد از ۶۰ روز کنار خواهیم گذاشت.
رئیس جمهور با تاکید بر اینکه با مشارکت مردم، مدارا با یکدیگر و مقاومت می توانیم به پیروزی برسیم، گفت:امروز در یک آزمایش بزرگ الهی قرار گرفته ایم و بی تردید با ایستادگی و مقاومت از این مرحله عبور خواهیم کرد.



گزارش زیر شهید و شهادت در کلام حضرت آیت‌الله ‌ای را بررسی کرده است.

متن زیر شهید و شهادت در کلام حضرت آیت‌الله ‌ای است.

پیام معظم له به مناسبت تدفین 5 شهید گمنام در دانشگاه تهران
از این اقدام هوشمندانه و متعهدانه سپاسگذاری و قدردانی می کنم.این تکریم شهیدان عزیز ملت ایران است که جان خود را نثار هدف های والا کردند و رضای خداوندی را بر آرزوهای حقیر مادی ترجیح دادند
سلام خدا بر آنان.
سید علی ‌ای
15 دی 1387
 
پیام معظم له به مناسبت تدفین 5 شهید گمنام در دانشگاه امیر کبیر
شهیدان جوانان مومن و فداکاری بودند که برای دفاع ازکشور و ملت در برابر مان به این آب و خاک جان خود را در کف دست گرفته و با نام و یاد خدا به میدان نبرد قدم نهادند. ملت ما و به ویژه جوانان امروز مدیون شهیدانند. از خودگذشتگی آن پاکبازان بود که اسلام و استقلال وآزادی را به ملت ایران هدیه کرد و ادای حق بزرگ آنان و تکریم یاد و نامآنان نشانه فداکاری به ارزش های والا است.
سلام خدا بر آنان.
سید علی ‌ای
4 اسفند 1387
 
پیام معظم له به مناسبت تدفین 5 شهید گمنام در دانشگاه تربیت مدرس
تکریم شهیدان، تکریم ایثار و اخلاص است. تکریم دلهای نورانی و جان هایلبریز از صفا و نورانیت است. از کار شما قدردانی می کنم. رحمت خدا برشهیدان عزیز باد.
سید علی ای
3 آبان 1387
 
بخشی از پیام معظم له به مناسبت روز تجلیل از شهدا
سلام‌ بر پیکر به‌خاک‌افتاده‌ی‌شهیدان‌ مفقودالجسد، و سلام‌ و رحمت‌ خدا بر دلهای‌ منتظر مادران‌ و پدران‌ وهمسران‌ و فرزندانی‌ که‌ سالها چشم‌انتظار عزیزان‌ مفقودالاثر خود ماندند و ازآنان‌ خبر و نشان‌ نیافتند.
5 مهر 1369
 
در دیدار خانواده‏هاى معظّم اسرا و مفقودان جنگ تحمیلى
.من می‏دانم خانواده‏ای که عزیزی را مفقود دارد و از سرنوشت او بی‏خبر است، چه می‏کشد. برای مادران و پدران و همسران و فرزندان و خانواده‏ها، مراحل خیلی سختی است، ساعات و شب و روز دشواری است؛ اما اجر آن هم به همین اندازه بزرگ است.
.آن کسی که در راه خدا، سلامت خود یا سلامت عزیزش را از دست داده است، پیش آن‏که این رنج را ندارد، یکسان نیستند. آن کسی که عزیزش از او دور است و خبری از او ندارد، با دیگران یکسان نیست.
‏31 اردیبهشت 1376
 
یافتن پیکرهاى مطهر شهداى مفقودالاثر خدمت به روحیه ملى و عموم مردم است و کسانى که این کار مهم و سخت را دنبال مى‏کنند در واقع با خارج کردن پیکرهاى مطهر شهدا از غربت، به اضطراب و دلهره خانواده‏هاى معظم آنان پایان دهند و بدون تردید این عزیزان با کار طاقت فرساى خود خدمت ارزشمندى شهدا و خانواده‏هاى معظم آنان انجام مى‏دهند.
7 مهر 1376
 
بیانات در مراسم مشترک دانش‏آموختگى دانشجویان دانشگاههاى سه‏گانه‏ى‏ارتش جمهورى اسلامى ایران

آن انسانى که در راه دفاع از ملت و کشور و عدالت و حقیقت و ایستادگى در مقابل و زورگویى و دست‏اندازىِ مراکز قدرت جهانى وارد میدان مى‏شود، براى ارزش مى‏جنگد. اگر هیچ کس هم او را نشناسد و گمنام بمیرد و گمنام بماند، در ملکوت آسمانها فرشتگان الهى او را با سرِ انگشت به هم نشان مى‏دهند؛ او نمى‏میرد: و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فى سبیل اللَّه امواتا»؛ اینها را مرده مپندارید؛ اینها زندگان جاوید و منبع الهامند.
22 مهر 1388
 
پاسدار انقلاب اسلامی آگاهانه راه حسین (علیه السلام) را که ادامه راه انبیاء الهی است انتخاب می کند و در این راه، فروغ خون اصحاب حسین (علیه السلام) و شهیدان گلگون کفن کربلا را چراغ راه خویش قرار می دهد.
 
شهادت دُرّ گرانبهایی است که بعد از جنگ به هر کس نمی دهند.

 
ما فقه بـه معنـای واقعی کلمـه و قرآنی آن را در میدان جنگ آموخته ایم .
 
امروز، به فضل همین شهادتها و به برکت خون شهدا، ملت ما، ملت سربلند و آبرومندی است و ملتها آبرو و عزت را این گونه باید پیدا کنند.
 
شهادت بالاترین پاداش و مزد جهاد فی سبیل الله است.
 
همه کسانی که در جنگ تحمیلی هشت ساله، چه با حضور خود یا فرزندان و عزیزانشان، حضور و فعالیتی داشته اند، مخصوصا خانواده شهیدان عزیز و جانبازان و اسیران گرامی، باید بدانند که در امتحانی بزرگ شرکت کرده و در آن
سربلند بیرون آمده اند .
 
فرزندان شهدا بدانند که پدران آنان موجب شدند که اسلام، در چشم شیطانها و طاغوتهای عالم، ابهت پیدا کند.
 
ایستادگی در مقابل دشمنان مقتدر و مسلط، زورگوی ظالم و پرروی گستاخ، کار بسیار بزرگ و با عظمتی است. این همان کاری است که مردم ما کردند و عظمت ملت ما به خاطر همین شهادت جوانان شما و شجاعت فرزندانتان بود.
 
شهید جانش را فروخته و در مقابل آن، بهشت و رضای الهی را گرفته است که بالاترین دستاوردهاست. به شهادت در راه خدا، از این منظر نگاه کنیم. شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمی گذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود.
 
شهدا، علاوه بر مقامات رفیع معنوی، که زبانها و قلمها از توصیف آن و چشم و دلها از مشاهده آن ناتوانند، مشعلدار پیروزی و استقلال ملتند و حق بزرگ آنان بر گردن ملت، بسی عظیم است.
 
پرچم عروج انسان به بام معنویت که امروز در گوشه و کنار دنیا برافراشته می شود، در حقیقت پرچم امام ما و شهیدان اوست. آنها زنده اند و روز به روز زنده تر خواهند شد.
 
من اکنون به پدران و مادران، همسران و فرزندان، خواهران و برادران و دیگر کسان شهدای عزیز و جانبازان و اسراء و مفقودین درود می فرستم و اعلام می کنم که آنان در رتبه و شان معنوی، بلافاصله پشت سر عزیزان فداکار خویشند.
 
هر چه داریم، به برکت جانفشانیها و فداکاری هاست، به برکت روحیه شهادت طلبانه است.
 
اساسا جهاد واقعی و شهادت در راه خدا، جز با مقدمه ای از اخلاصها و توجه ها و جز با حرکت به سمت "انقطاع الی الله" حاصل نمی شود.
 
فداکاری شهیدان و گذشت خانواده ها و حضور رزمندگان ما بود که ابرهای تیره و تار آن روزگار دشوار را از افق زندگی این ملت زدود.
 
اگر مجاهدت فداکارانه جوانان این مرز و بوم که به این شهادتها منتهی شده است نمی بود، همه روزهای این ملت، در زیر چتر سیاه ظلم و و دخالت دشمنان اسلام و ایران، به شبهای تار بدل می گشت.

 

بعضی از تحلیلگران ولایتفقیه را بهجای اینکه بهعنوان یک عنصر مترقی و بسیار حائز اهمیت تلقّی کنند، بهعنوان یک نقطه‌ی مبهم تحلیل کردند یا تعبیر غلطی از او کردند. من عرض میکنم:

ولایتفقیه بهمعنایِ حاکمیت انسان فقیه و دینشناس، عادل، در حد عدالت و محبوب مردم و مقتدای دینی مردم است نه بهمعنایِ حاکمیت یک قشر.

امام خمینی حقیقت همیشه زنده

بعضی خیال میکنند ولایتفقیه یعنی حاکمیت قشر ون؛ این یک تعبیر کاملاً انحرافی و غلط است. ولیّ فقیه به مقتضیِ اینکه فقیه است، از رجال دین است؛ غیر از این نمیشود و اگر این نبود، ایمان مردم به دنبال اراده‌ی رهبر حرکت نمیکرد و میدانهای دشوار را حرکتی نمیپیمود.

رهبر عبارت است از آن فقیهی که بینش ی، آگاهی، شجاعت، تحت تأثیر قرار نگرفتن و عدالت ـ شرایطی که برای رهبری در قانون اساسی ما پیشبینی شده ـ را داشته باشد و در وجود شخص امام عزیزمان اینها متجلّی است. البته قوت اراده، قاطعیت و صفات شخصی امام عزیز و بزرگوار و رهبر انقلاب ما، در جای خود بسیار مهم است. اما این خصوصیاتِ ولایتفقیه است.

من تاریخ انقلابهای بزرگ را که نگاه میکنم و میبینم که نقطه‌ی انحرافشان، نداشتن یک چنین مرکزی است. انقلاب کبیر فرانسه، هنوز پانزده سال از پیدایشش نگذشته بود که به یک دیکتاتوری بزرگ تبدیل شد و در طول این پانزده سال، یک هرجومرج کامل. از سال ۱۷۸۹ که انقلاب کبیر فرانسه اتفاق افتاد، تا سال ۱۸۰۳ که ناپلئون رسماً به حکومت رسید، سه چهار گروه آمدند و گروه قبلی را قلع و قمع کردند. هرکدام که سرِ کار آمدند، گروه قبلی را نابود کردند. تندروها آمدند عدهای را کشتند. میانهروها آمدند تندروها را کشتند. باز عدهای دیگر آمدند آنها را از بین بردند و مردم همینطور مثل حبوباتی که توی یک دیگی بجوشند، دائماً در حال غلیان بودند، غلیان بیهدف و بدون هدایت. و سرنوشت آن انقلاب همانی است که اتفاق افتاد؛ یک دیکتاتوری در رأس آن انقلاب میآید، بعد هم پادشاهی تجدید میشود و ناپلئون حکومت کرد؛ یک حکومت صد در صد دیکتاتوری و مستبدانه، یک امپراتوری که اروپا را با استبداد خودش تسخیر کرد. تقریباً بعد از او هم، همان کسانی که با انقلاب منقرض شده بودند، سرِ کارشان برگشتند. فرانسه از سیر خودش تقریباً هشتاد سال عقب افتاد چون یک صدای قوی از دلی که مورد اعتقاد مردم است وجود نداشت.

انقلاب کبیر فرانسه

در انقلاب اکتبر هم یک استبداد سیاه بهوجود آمد، اگرچه در لباس انقلاب. حکومت استالین که نمیشد اسمش را حکومت انقلابی گذاشت، آن انقلابی نبود که مردم در آن همهکاره بودند؛ یک استبداد بود. آنهم یک ناپلئون دیگر بود، منتها با نام دیگر، با شکل دیگر.

مادامی که یک رهبریِ قوی و قاطع، مرکز عواطف و محبتهای مردم وجود نداشته باشد، انقلابها در یکچنین خطرهایی هستند، یا انحراف یا اضمحلال و زوال یا دیکتاتوری.

ولایتفقیه یعنی یک انسان عادل ـ که تعریف عدالت در فقه اسلامی و بهخصوص در فقه شیعه کاملاً مشخص است ـ و عالِم دین و منتخب مردم؛ یعنی مردم باید او را برگزیده باشند و بدون برگزیدن مردم امکان ندارد.


 

 
 
ورمقانی» در زمانی که پدرش عازم سفر حج بود نامه‌ای به دست او داد تا در مدینه آن را باز کند و در آن نوشته شده بود: پدر عزیزم دعا کنید خداوند سال ۷۵ را سال شهادت من قرار دهد اگر دعا نکنید مدیون هستید امام و رهبر عزیز و شهدا را فراموش نکنید، التماس دعا» و دقیقاً یک ماه پس از بازگشت پدر شهید از خانه خدا، سردار حاج هوشنگ ورمقانی به شهادت رسید .
 
 
 
 
 سردار هوشنگ ورمقانی

سردار هوشنگ ورمقانی، فرمانده قرارگاه استانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کردستان در سال ۱۳۳۸ در روستای ورمقان» از توابع شهرستان سنقر دیده به جهان گشود و تا پایان تحصیلات مقطع متوسطه در این شهرستان زندگی کرد .

وی در اوایل سال ۱۳۵۸ برای خدمت بهتر به قشر ضعیف و آسیب‌پذیر مناطق روستایی و محروم کردستان در جهاد سازندگی شهرستان قروه مشغول به خدمت شد و خدمت مقدس سربازی خود را هم در لشکر ۲۸ پیاده کردستان گذراند و در این مدت به خاطر ایثار و شجاعتی که در راه مبارزه با گروهک‌های ضد انقلاب از خود نشان داد، موفق به دریافت مدال رشادت و لیاقت از دست فرمانده وقت لشکر شد .

ورمقانی با داشتن بصیرت و آگاهی کامل از وضعیت بحرانی استان کردستان و حس هم نوع دوستی در آن روزهای سال ۱۳۶۰ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان قروه درآمد و در همان آغاز ورود به عنوان فرمانده گردان ویژه نیروهای اعزامی از شهرستان قروه در نبرد با رژیم بعث عراق، بخشی از جبهه قصر شیرین را تحویل گرفت .

وی مدتی نیز به عنوان مسئول گزینش سپاه شهرستان قروه منصوب شد که در جذب جوانان این شهرستان به نهاد مردمی سپاه خدمات ارزنده‌ای به مردم منطقه ارائه کرد و پس از آن فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخش دهگلان را بر عهده گرفت که مردم منطقه هنوز هم از خدمات ارزنده آن فرزند برومند کردستان در این منطقه به نیکی یاد می‌کنند.ورمقانی در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه فرزند پسر و یک فرزند دختر است که فرزندان ایشان نیز در تداوم راه پدر بزرگوارشان و ارتباط صمیمی و خدمت به جامعه، الگو هستند .

سردار دلاور کردستان با صداقت و جلب اعتماد مردم منطقه در سال‌های ۶۱ الی ۶۳ بیش از ۱۰۰ روستای منطقه را پاکسازی کرد و امنیت منطقه را به وسیله خود مردم و ایجاد پایگاه‌های مردمی برقرار کرد که این اقدام وی مورد تقدیر فرماندهان وقت سپاه قرار گرفت .

وی در سال ۱۳۶۴ بنا به درخواست فرمانده تیپ بیت‌المقدس به آن یگان مأموریت یافت و تا پایان جنگ تحمیلی به عنوان جانشین ستاد و فرمانده پایگاه این تیپ در جبهه‌های جنوب و جزیره مجنون در کمال خلوص و شجاعت به مبارزه پرداخت که یادآوری ویژگی‌های شخصیتی ایشان از زبان تعدادی از ون اهل سنت کردستان که در این دوران همرزم شهید بودند، شنیدنی است .

ورمقانی در سال ۱۳۶۸ برای گذراندن دوره دافوس به دانشگاه امام حسین(ع) در تهران رفت که در آن دوره هم به عنوان دانشجوی ممتاز انتخاب شد. وی هیچ‌گاه وارد دسته بندی‌های ی نشد و در سال ۱۳۷۱ به سمت مسئول بازرسی و فرمانده یگان ویژه قرارگاه استانی شهید شهرامفر منصوب شد و در سال ۱۳۷۳ به‌عنوان پاسدار شایسته و در سال ۱۳۷۴ به‌عنوان پاسدار نمونه نیروی زمینی سپاه معرفی شد .

ورمقانی که برای برقراری امنیت در منطقه شب و روز نداشت و مردم این خطه از سرزمین نیز، هیچ‌وقت تلاش‌های این سردار بی‌ریا را فراموش نخواهند کرد، غروب جمعه اول تیرماه سال ۷۵ در محور قهرآباد سقز در کمین نیروهای ضد انقلاب می‌افتد و پس از ۲ ساعت مبارزه شجاعانه، به همراه یکی از همرزمانش به فیض عظیم شهادت نائل می‌شود تا نام او برای همیشه، تاریخ افتخاری برای مردم مظلوم کردستان شود .

اما مظلومیت شهدای کردستان تنها به سال‌های دفاع و مقدس محدود نشد و این مظلومیت با ناشناخته ماندن این شهدا همچنان ادامه دارد و یکی از مظلوم‌ترین این شهدای سرافراز، بدون تردید سردار بی‌ادعای کردستان شهید حاج هوشنگ ورمقانی» است .

هر چند خانواده و برخی از هم‌رزمان این فرزند دلاور کردستان در حد بضاعت و توانایی خود تلاش کرده‌اند تا گوشه‌هایی از زندگی و شیوه سلوکش را برای مردم بازگو کنند اما به راحتی می‌توان دریافت که این کارها هیچ‌گاه نتوانسته حق مطلب را درباره این سردار رشید سپاه اسلام ادا کند. همه کسانی که توفیق همراهی با شهید حاج هوشنگ ورمقانی را در جبهه داشته‌اند و تمامی کسانی که این شهید  را از نزدیک می‌شناسند بر این نکته اتفاق نظر دارند که سردار خوبی‌ها در بی‌ادعایی، بی‌ریایی و مردم‌داری سرآمد و یگانه زمان بود .

ماندگار شدن نام و یاد شهید حاج هوشنگ ورمقانی در میان عامه مردم کردستان از هر قشر و گرایشی و با هر دیدگاهی نشانه‌ای است از توفیق وی در مسیر الهی که در پیش گرفت و خداوند هم پاداش این بنده صالحش را با شهادت داد. هرچند با پایان یافتن جنگ بسیاری از درهای باغ شهادت بسته شد اما این درها برای آنهایی که شور شهادت در سر دارند هیچ‌گاه بسته نمی‌شود ولو اینکه این شهادت با دعای پدر در سفر حج برای فرزند رقم بخورد.

سردار شهید حاج هوشنگ ورمقانی مأموریت دنیای خود را در سال ۷۵ تمام شده می‌بیند، جنگ هم تمام شده است، پدر شهید ورمقانی عازم زیارت خانه خداست که شهید نامه‌ای به دستش می‌دهد و از او می‌خواهد که نامه را در مدینه و در کنار مرقد مطهر پیامبر اسلام(ص) باز کند و حاجتش را از خداوند طلب کند .

شهید ورمقانی در آن نامه نوشته بود: پدر عزیزم دعا کنید خداوند سال ۷۵ را سال شهادت من قرار دهد اگر دعا نکنید مدیون هستید امام و رهبر عزیز و شهدا را فراموش نکنید التماس دعا» و دقیقاً یک ماه پس از بازگشت پدر شهید از خانه خدا، سردار حاج هوشنگ ورمقانی به کمین بیش از هفتاد نفر از گروهک‌های ضد انقلاب می‌افتد و در یک درگیری شجاعانه و نبرد مردانه از خاکیان جدا می‌شود و به افلاکیان می‌پیوندد .

شهادتی که با دعای پدر رقم ‌خورد

ورمقانی» در زمانی که پدرش عازم سفر حج بود نامه‌ای به دست او داد تا در مدینه آن را باز کند و در آن نوشته شده بود: پدر عزیزم دعا کنید خداوند سال ۷۵ را سال شهادت من قرار دهد اگر دعا نکنید مدیون هستید امام و رهبر عزیز و شهدا را فراموش نکنید، التماس دعا» و دقیقاً یک ماه پس از بازگشت پدر شهید از خانه خدا، سردار حاج هوشنگ ورمقانی به شهادت رسید .

 

 

 سردار هوشنگ ورمقانی


سردار هوشنگ ورمقانی، فرمانده قرارگاه استانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کردستان در سال ۱۳۳۸ در روستای ورمقان» از توابع شهرستان سنقر دیده به جهان گشود و تا پایان تحصیلات مقطع متوسطه در این شهرستان زندگی کرد .

وی در اوایل سال ۱۳۵۸ برای خدمت بهتر به قشر ضعیف و آسیب‌پذیر مناطق روستایی و محروم کردستان در جهاد سازندگی شهرستان قروه مشغول به خدمت شد و خدمت مقدس سربازی خود را هم در لشکر ۲۸ پیاده کردستان گذراند و در این مدت به خاطر ایثار و شجاعتی که در راه مبارزه با گروهک‌های ضد انقلاب از خود نشان داد، موفق به دریافت مدال رشادت و لیاقت از دست فرمانده وقت لشکر شد .

ورمقانی با داشتن بصیرت و آگاهی کامل از وضعیت بحرانی استان کردستان و حس هم نوع دوستی در آن روزهای سال ۱۳۶۰ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان قروه درآمد و در همان آغاز ورود به عنوان فرمانده گردان ویژه نیروهای اعزامی از شهرستان قروه در نبرد با رژیم بعث عراق، بخشی از جبهه قصر شیرین را تحویل گرفت .

وی مدتی نیز به عنوان مسئول گزینش سپاه شهرستان قروه منصوب شد که در جذب جوانان این شهرستان به نهاد مردمی سپاه خدمات ارزنده‌ای به مردم منطقه ارائه کرد و پس از آن فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخش دهگلان را بر عهده گرفت که مردم منطقه هنوز هم از خدمات ارزنده آن فرزند برومند کردستان در این منطقه به نیکی یاد می‌کنند.ورمقانی در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه فرزند پسر و یک فرزند دختر است که فرزندان ایشان نیز در تداوم راه پدر بزرگوارشان و ارتباط صمیمی و خدمت به جامعه، الگو هستند .

سردار دلاور کردستان با صداقت و جلب اعتماد مردم منطقه در سال‌های ۶۱ الی ۶۳ بیش از ۱۰۰ روستای منطقه را پاکسازی کرد و امنیت منطقه را به وسیله خود مردم و ایجاد پایگاه‌های مردمی برقرار کرد که این اقدام وی مورد تقدیر فرماندهان وقت سپاه قرار گرفت .

وی در سال ۱۳۶۴ بنا به درخواست فرمانده تیپ بیت‌المقدس به آن یگان مأموریت یافت و تا پایان جنگ تحمیلی به عنوان جانشین ستاد و فرمانده پایگاه این تیپ در جبهه‌های جنوب و جزیره مجنون در کمال خلوص و شجاعت به مبارزه پرداخت که یادآوری ویژگی‌های شخصیتی ایشان از زبان تعدادی از ون اهل سنت کردستان که در این دوران همرزم شهید بودند، شنیدنی است .

ورمقانی در سال ۱۳۶۸ برای گذراندن دوره دافوس به دانشگاه امام حسین(ع) در تهران رفت که در آن دوره هم به عنوان دانشجوی ممتاز انتخاب شد. وی هیچ‌گاه وارد دسته بندی‌های ی نشد و در سال ۱۳۷۱ به سمت مسئول بازرسی و فرمانده یگان ویژه قرارگاه استانی شهید شهرامفر منصوب شد و در سال ۱۳۷۳ به‌عنوان پاسدار شایسته و در سال ۱۳۷۴ به‌عنوان پاسدار نمونه نیروی زمینی سپاه معرفی شد .

ورمقانی که برای برقراری امنیت در منطقه شب و روز نداشت و مردم این خطه از سرزمین نیز، هیچ‌وقت تلاش‌های این سردار بی‌ریا را فراموش نخواهند کرد، غروب جمعه اول تیرماه سال ۷۵ در محور قهرآباد سقز در کمین نیروهای ضد انقلاب می‌افتد و پس از ۲ ساعت مبارزه شجاعانه، به همراه یکی از همرزمانش به فیض عظیم شهادت نائل می‌شود تا نام او برای همیشه، تاریخ افتخاری برای مردم مظلوم کردستان شود .

اما مظلومیت شهدای کردستان تنها به سال‌های دفاع و مقدس محدود نشد و این مظلومیت با ناشناخته ماندن این شهدا همچنان ادامه دارد و یکی از مظلوم‌ترین این شهدای سرافراز، بدون تردید سردار بی‌ادعای کردستان شهید حاج هوشنگ ورمقانی» است .

هر چند خانواده و برخی از هم‌رزمان این فرزند دلاور کردستان در حد بضاعت و توانایی خود تلاش کرده‌اند تا گوشه‌هایی از زندگی و شیوه سلوکش را برای مردم بازگو کنند اما به راحتی می‌توان دریافت که این کارها هیچ‌گاه نتوانسته حق مطلب را درباره این سردار رشید سپاه اسلام ادا کند. همه کسانی که توفیق همراهی با شهید حاج هوشنگ ورمقانی را در جبهه داشته‌اند و تمامی کسانی که این شهید  را از نزدیک می‌شناسند بر این نکته اتفاق نظر دارند که سردار خوبی‌ها در بی‌ادعایی، بی‌ریایی و مردم‌داری سرآمد و یگانه زمان بود .

ماندگار شدن نام و یاد شهید حاج هوشنگ ورمقانی در میان عامه مردم کردستان از هر قشر و گرایشی و با هر دیدگاهی نشانه‌ای است از توفیق وی در مسیر الهی که در پیش گرفت و خداوند هم پاداش این بنده صالحش را با شهادت داد. هرچند با پایان یافتن جنگ بسیاری از درهای باغ شهادت بسته شد اما این درها برای آنهایی که شور شهادت در سر دارند هیچ‌گاه بسته نمی‌شود ولو اینکه این شهادت با دعای پدر در سفر حج برای فرزند رقم بخورد.

سردار شهید حاج هوشنگ ورمقانی مأموریت دنیای خود را در سال ۷۵ تمام شده می‌بیند، جنگ هم تمام شده است، پدر شهید ورمقانی عازم زیارت خانه خداست که شهید نامه‌ای به دستش می‌دهد و از او می‌خواهد که نامه را در مدینه و در کنار مرقد مطهر پیامبر اسلام(ص) باز کند و حاجتش را از خداوند طلب کند .

شهید ورمقانی در آن نامه نوشته بود: پدر عزیزم دعا کنید خداوند سال ۷۵ را سال شهادت من قرار دهد اگر دعا نکنید مدیون هستید امام و رهبر عزیز و شهدا را فراموش نکنید التماس دعا» و دقیقاً یک ماه پس از بازگشت پدر شهید از خانه خدا، سردار حاج هوشنگ ورمقانی به کمین بیش از هفتاد نفر از گروهک‌های ضد انقلاب می‌افتد و در یک درگیری شجاعانه و نبرد مردانه از خاکیان جدا می‌شود و به افلاکیان می‌پیوندد

 

 


 

اول از همه این را بدانید که این عملیات ، عملیات شهادت خواهد بود .هرکسی آرزوی شهادت داشته باشد ، در این عملیات خواهد رفت . ما افراد زیادی را ازدست خواهیم داد هم از فرمانده ها هم از برادر های دیگر . خود من هم جزء اولین نفرها خواهم بود . قبلاً به مهدی گفته ام . من تا پای دژ بیشتر با شما نیستم . آنجا از شما خداحافظی می کنم . بعد از آن خودتان باید راه را ادامه بدهید.

 

 


 

 

آقایانِ شهدا، خیلی مخلصیم!

 

صورت افرادی را که دورش نشسته بودند از نظر گذراند . نگاهش بر چهره ی جمال زاده» ثابت ماند . دو دوست مدتی به هم زل زدند و بعد لبخند بر لبانشان نشست .

علی گفت : دست به کار شوحسین جان! اگر نامه ای ، وصیتی می خواهی بنویسی ، بنویس! فردا که عملیات شروع بشود ، برای تو برگشتی نیست .»

جمال زاده جواب داد : نوشته ام حاجی .این قدرها هم حواسم پرت نیستم.»

مهدی گفت : بقیه چی ؟ جمال زاده را گفتی، بقیه را هم بگو .»

علی گفت : خودتان می بینید .» - می خواهیم از زبان تو بشنویم .» بگو حاجی !نکند فکر می کنی ما ترسیدیم ؟»

آنقدر اصرار کردند تا مجبور شد دوباره به حرف بیاید .

باشد . می گویم اول از همه این را بدانید که این عملیات ، عملیات شهادت خواهد بود .هرکسی آرزوی شهادت داشته باشد ، در این عملیات خواهد رفت . ما افراد زیادی را ازدست خواهیم داد هم از فرمانده ها هم از برادرهای دیگر . خود من هم جزء اولین نفرها خواهم بود . قبلاً به مهدی گفته ام . من تا پای دژ بیشتر با شما نیستم . آنجا از شما خداحافظی می کنم . بعد از آن خودتان باید راه را ادامه بدهید.»

سکوت سنگینی بر چادر حاکم شد . تا مدتی کسی جرات نمی کرد چیزی بگوید .

بالاخره مهدی بود که سکوت را شکست : غلام چطور !»

علی گفت : غلام هم ان شاالله رفتنی است .» من چطور حاجی ؟» تو ماندنی هستی .» جواد چطور؟» جواد زخمی می شود.»

مهدی نگاهش را در چادر چرخاند . امراللهی گوشه چادر نشسته بود . گفت : امراللهی چطور؟»

علی گفت : ایشان هم شهید می شود » سید کاظم چطور؟» او هم رفتنی است .» ناصر چطور؟» به ناصر نمی شود زیاد امیدوار بود ؟» رضا چطور؟» رضا هم شهید می شود .»

ناصر گفت :اگه رضا شهید بشود ، تکلیف محمود چه می شود؟ بیچاره بدون رضا دق می کند . شما که می دانید ، این ها همه جا با هم هستند .»

علی دست انداخت دور گردن برادر . صورت او را بوسید . لحظه ای چشمهایش را بست . سر فرو برد در شانه ی او .او را بویید . سر بالا آورد. حسین هم شهید می شود . برو برگرد ندارد.»نجمیان داد زد :اشتباه شد حاجی . اشتباه شد . برو دارد اما برگرد ندارد.»

محمود گفت :اگر قرار بر شهید شدن باشد ، ما باید هر دو شهید بشویم .»

علی گفت : نترس محمود جان ! شما همراه هم خواهید بود .تازه اگر رضا هم نبود ، باز من تو را تنها نمی گذاشتم . ما با هم سال های زیادی را گذرانده ایم . ایام تحصیل در یزد را فراموش کرده ای ؟ چه شب هایی که با هم بیدار مانده ایم و زل زدیم به درس ومشق ،چه روزهایی که از دقوق آباد تا سه قریه پیاده رفته ایم . مگر می شود ما برویم وتو بمانی ؟.»

محمود آرام شد و چشم دوخت به رضا.

مهدی گفت : نجمیان چطور حاجی ؟ نجمیان هم شهید می شود یا اینکه می ماند تا به داد چای خورهای دیگری برسد.»

نجمیان برگشت و مهدی را نگاه کرد .

علی گفت : نجمیان هم شهید می شود .» مهدی دور تا دور چادر چشم چرخاند و گفت :پس هیچی دیگه حاجی . بگو همه شهید می شوند فقط من و جواد می مانیم .»

دست بر سینه گذاشت و رو به دیگران سرخم کرد. آقایانِ شهدا، خیلی مخلصیم !»

ناصر گفت: چیزی از قلم نیفتاد ؟» و حسین را نشان داد.

مهدی انگار که تازه یاد حسین افتاده باشد ، پرسید :اصل کاری را فراموش کرده ام. درباره حسین بگو حاجی !»

علی دست انداخت دور گردن برادر . صورت او را بوسید . لحظه ای چشمهایش را بست . سر فرو برد در شانه ی او .او را بویید . سر بالا آورد. حسین هم شهید می شود . برو برگرد ندارد.»

نجمیان داد زد :اشتباه شد حاجی . اشتباه شد . برو دارد اما برگرد ندارد.»

همه خندیدند و علی بار دیگر حسین را در میان بازوانش فشرد.

سرنوشت همگی همان شد که حاج علی محمدی پور گفته بود .»

 

بخش فرهنگ پایداری تبیان

 


منبع : گردان 412 حضرت فاطمه اهرا(س)


 

وقتی فرم‌های اعزام به مکه را برای شهید دوستانی آوردند، قبول نکرد فرم‌ها را پر کند و گفت: از کجا معلوم بعد از عملیات زنده باشم؟!» وقتی از ایشان پرسیدند در این همه حمله شرکت کردی و سالم ماندی، ان‌شاءالله این بار هم سالم بر می‌گردی محکم و استوار بیان کرد حرف آخر‌م را بگویم، این بار فرق می‌کند.!
زمان تقریبی مطالعه : 3 دقیقه

 

شهید محمود دوستانی


عملیات کربلای ۴ بزرگی و عظمت کار غواصان را پیش چشم همگان آورد. حتی برای سال‌ها بعد بسیاری از مردم فهمیدند غواصان چه کار سختی را دراین عملیات وعملیات‌های آبی و خاکی دیگری مثل بدر، خیبر و والفجر ۸ به سرانجام رساندند. یکی از این غواصان که در عملیات والفجر ۸ آسمانی شد شهید محمود دوستانی است که کار‌های بزرگی را در عملیات‌ها انجام داد و تأثیر حضورش فراتر از یک فرمانده بود و همرزمان و نیروهایش از او به عنوان یک معلم زندگی یاد می‌کنند.
 

رزمنده خستگی‌ناپذیر


همرزمان محمود را با روحیه خستگی‌ناپذیرش می‌شناختند. کسی که از کار خسته نمی‌شد و یک جمله معروف داشت که همرزمانش مکرراً آن را شنیده و در یاد دارند و آن این بود: وقتی خسته شدی تازه اول کار است.» عرفان و محبت محمود و دلاوری و رشادت‌هایش پا به پای هم پیش می‌رفت. در عملیات‌های مختلفی مانند فتح‌المبین و بیت‌المقدس شرکت داشت و معتقد بود هنگام جنگ باید به جبهه رفت و هنگامی که در شهر هستیم باید درسمان را هم بخوانیم. در عملیات والفجر مقدماتی با اصرار فرماندهان مسئولیت فرماندهی را برعهده گرفت. شهید محمود به طور مستمر در جبهه حضور داشت و در عملیات بدر نقش فعال و مؤثری را در جبهه آبی و خاکی ایفا کرد. او در این عملیات از ناحیه پا ترکش خورد و به عقب برگشت. در این بین تأکید زیادی به رفتن رفقا و آشنایان به جبهه داشت و در جا‌های مناسب ضرورت رفتن به جبهه را برای آن‌ها تشریح می‌کرد. وی همیشه پاسخش به این نصایح که محمود به درست ادامه بده و به دانشگاه برو که آینده مملکت به شما احتیاج دارد» می‌گفت: این تکلیف است. من نمی‌توانم نروم، اگر من نروم، دیگری نرود و همین طور افراد از زیر بار مسئولیت و تکلیف شانه خالی کنند، فردای قیامت چگونه جوابگوی خون این شهدا باشیم؟


عبور دادن ۳۰۰ غواص


قبل از عملیات والفجر ۸ در منطقه اروند‌کنار بود. وقتی فرم‌های اعزام به مکه را برای شهید دوستانی آوردند، قبول نکرد فرم‌ها را پر کند و گفت: از کجا معلوم بعد از عملیات زنده باشم؟!» وقتی از ایشان پرسیدند در این همه حمله شرکت کردی و سالم ماندی، ان‌شاءالله این بار هم سالم بر می‌گردی محکم و استوار بیان کرد حرف آخر‌م را بگویم، این بار فرق می‌کند.!

فرمانده غواصان لشکر ۷ ولی عصر (عج) بود و در عملیات والفجر ۸، ۳۰۰ غواص را به سلامت از اروند عبور داد و به مدت ۴۰ شبانه‌روز پاتک‌های دشمن در آن سوی اروند را دفع کرد. شهید در عملیات والفجر ۸ با سمت فرماندهی گروهان غواصی که مسئولیت بسیار سنگینی در این عملیات بود شجاعانه به شکستن خط دشمن در آن طرف اروندرود مبادرت کرد. هنگام بازگشتن از جبهه به گفته خودش که اینگونه وصفش می‌کرد تا ظهر آن روز بعد از برگشت نیرو‌ها در خط ماند که شاید برنگردد. می‌گفت: بعد از شهادت یارانی، چون حمید کیانی، حسین انجیری‌زاده، جمال قانع و. با چه امیدی می‌توانم برگردم؟.»

 

دلتنگ دوستان


پس از عملیات والفجر۸ که از منطقه برگشته بود، حال و هوای عجیبی داشت. دیگر آن محمود پر جنب و جوش سابق نبود. غم دوری از یاران شهیدش (به ویژه حمید کیانی) خیلی برایش سنگین بود. شهید محمود دوستانی پس از تثبیت خط لشکر ۷ ولی‌عصر (عج) و پیروزی افتخارآفرین والفجر ۸ و فتح فاو هنگام بازگشت از منطقه عملیاتی در حالی که در کنار همرزمانش در اتوبوس نشسته بود، بر اثر اصابت راکت هواپیمای دشمن م، به شهادت رسید و به دوستان و برادر شهیدش پیوست. ایشان آرزو داشت با پیکری بی‌سر شهید شود و همین اتفاق افتاد و با پیکر بی‌سر به شهادت رسید.

بسیجی شهید محمود دوستانی که در عملیات بیت‌المقدس و در آستانه آزادسازی خرمشهر داغ برادرش علی» را دیده بود، پس از حماسه‌ها و شجاعت‌های فراوان در عملیات گوناگون در پنجم اسفند ۱۳۶۴ به شهادت رسید؛ شهادتی همراه با ۳۵ نفر از رزمندگان لشکر۷ ولی‌عصر (عج) در ساحل بهمنشیر و در منطقه عملیاتی والفجر۸.


 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها